م.آزاد(محمود مشرف آزاد تهرانی)
گیسوی حنایی من!
ای چشمهایت فریاد
وبازوانت گردباد
آه ای بنفشه گیسو
بگذارتا بنفشه توباشی
از خاک من برویی
بگذار تا حضور تورابشنوم
از بطن سرد سنگ
بگذار تا نگاه توناگاه
ویران کند سکوت سترون را
کتاب (گل با غ آشنایی)
صص۴۹۳--۴۹۴
محمود آزاداز فروغ ،اخوان وشاملو درسهای فراوانی گرفت.
اما هرگز به تقلید از آنها نپرداخت.
آزاد دردهه ی چهل وپنجاه نشان داد.
شاعری صاحب سبک است.
آزاد دربیان مضامین عاشقانه از فروغ تاثیر پذیرفته است.
با این تفاوت که عشق اوجنبه ی شخصی داردولی عاشقانه های فروغ جنبه ای
عام وانسانی دارد.
مجموعه ی گل باغ آشنایی یکی از زیباترین اشعار محمود آزاد است.
آزاد درشعر (گل با غ آشنایی)
با گل وپرنده وباغ وماه وشکوفه و سرو وچمن و کبوترو نسیم سروکار دارد.
سخنش به زیبایی طبیعت است.
شاعراز کبوتر از شاخسار از بنفشه از نسیم از چمن خبری از محبوب نشنیده است .
گل باغ آشنایی
گل من ،پرنده ای باش وبه باغ وبادبگذر
مه من ،شکوفه ای باش وبه دشت آب بنشین.
گل با غ آشنایی ،گل من ،کجا شکفتی
که نه سرو می شناسد
نه چمن سراغ دارد؟
نه کبوتری که پیغام تو آورد به بامی
نه به شاخسار دستی، گل آتشین جامی
نه بنفشه ای
نه جویی
نه نسیم گفت وگویی
نه کبوتران پیغام
نه با غ های روشن!
گل من میان گلهای کدام دشت خفتی؟
به کدام راه خواندی؟
به کدام راه رفتی؟
گل من،
تو راز مارا به کدام دیوگفتی؟
که بریده ریشه ی مهر، شکسته شیشه ی دل
منم این گیاه تنها
به گلی امید بسته
همه شاخه ها شکسته
به امیدها نشستیم وبه یادهاشکفتیم
درآن سیاه منزل
به هزار وعده ماندیم
به یک فریب خفتیم
م،آزاد
۱۴۰۰