تردید ظلمتیست که می بلعد
در چاه خود هر آنچه که می بیند
در چاه خود که بی ته و ساقط کننده است!
من آزموده ام و یقین دارم
حتی صدای خرد شدن ها را
در حین هر سقوط، خودم لمس کرده ام
من ذره ذره هرچه که تردید داشتم
نسبت به این قضیه
نابود در تشعشع این شمس کرده ام!
ایوان ذهن من که در این ظلمت گمان
با این چراغهای ادله و بینه
باغیست نور گستر و رشک انگیز
در معرض تهاجم شک است
....شاید حرامی شک
در پشت این گریوه و تپه
با سنگپاره ها که تدارک دید
دشواری تهاجم خود ساده کرده است
شاید فلاخنش را
با صبر موذیانه اش آماده کرده است!
بررغم بی دفاعی ، ایوان ذهن من
با این چراغهای ادله و بینه
خاریست چشم ظلمت شک را
ترسانده هرچه بادکنک را!
۱۵/ ۳ / ۱۴۰۱