روانشناسی زرد به همراه شبکههای اجتماعی نقش مهمی در القای اعتماد به نفس کاذب در افراد داشته است. "خودت باش!" جملهایست مسموم و خطرناک. و نتیجه آن عملکرد و اظهارات مشتی آدم خودخواه، بیسواد، بیتربیت و نادان است که بدون آموزش، مطالعه و مهارت با خواندن و دیدن این چرندیات شبهعلمی برانگیخته شدهاند. فردیت انسان در زندگی اجتماعی هیچ معنایی ندارد. باورها، رسوم، عادات، فتیش، احساس، عملکرد و هرچیز دیگری که فردیتِ "من" را تعیین میکند در حوزه "شخصیت" جای میگیرد. (اریکسون ۲۳)
چالش اصلی جامعه، حفظ احترام به شان شخصی انسان (ماده۴ اعلامیه حقوق بشر ) تا جایی است که حقوق سایر انسانها به مخاطره نیفتد (ماده۶). در حقیقت انسان تا جایی فردیتش محترم است که با حقوق سایر افراد تداخل نیابد.
در دوران باستان، تربیت شاهزادگان برای ورود به مشاغل سلطنتی از مهمترین دغدغههای یک شاه بود و به همین منظور از بزرگترین استادان هر رشته برای پرورش ایشان بهره میبردند. حتی جلادِ خونخواری چون آغامحمدخان سرآمد علوم زمان خود بود (شاعر، ادیب، خطاط برجسته، جنگاور، استراتژیست، منجم، ریاضیدان و...)! بقیه شاهزادگان که تنبل و بیاستعداد بودند از سیاست به دور بودند و تریبون و دفتر و دستک نداشتند بلکه فقط به عنوان عضوی از خاندان سلطنتی به عیاشی روزگار میگذراندند.
از دیگرسو در حوزه اندیشه "من و نظرات من" فاقد اعتبار علمی است. "من" از بینهایت نظریه و اندیشههای گذشتگان در ترکیب با فردیت، روان و محیطی که "من" را پرورانده، تشکیل شدهاست. در نتیجه ابرازِ "من" با اعتماد به نفسی کاذب منجر به ظهور اختلالات شخصیت، بیهنرانِ گزافهگو، اتلاف سرمایه اجتماعی، بزهکاری و جامعهستیزی خواهد شد. تلاش برای تحمیل فردیت به جامعه نقطه ظهور دیکتاتوری است. دیکتاتورهایی مینیاتوری که در پی گسترش قلمرو اگویِ ناآگاهشان از هر فرصتی بهره میجویند.