:من آمدم که برای تو سایه بان باشم
بهار تازه ی این باغ ارغوان باشم
تو آن ستاره ی خاموش کهکشان بودی
من آمدم که برای تو آسمان باشم
قرار بود بخندم چو شوق ، در چشمت
و یا چو بوسه میان لبت ، نهان باشم
تو باغ گل بشوی من پرنده ی باغت
تو تا شکوفه کنی، من ترانه خوان باشم
سکوت ممتد و پنهان ِ قله های بلند
بگو صدای تو را تا کجا دهان باشم؟
بگو چگونه زعشق تو دست بردارم
بگو چگونه بدون تو همچنان باشم؟
چگونه چشم ببندم بر این طراوت محض
چگونه بی تو غزلخیز و مهربان باشم؟
لبت،خیالت،مویت، بهانه ات،چشمت
بگو که شاعر شعر کدامشان باشم ؟؟