ممکن است برای مخاطبان معدود این ماهنامه جای تعجب باشد ، که چطور ممکن است در نشریه مختص شعر نیمایی ، ویژه نامه ای برای ابراهیم گلستان ترتیب داده شده ، اما سوای اهمیت کار ابراهیم گلستان به عنوان یک نویسنده آوانگارد ، بازی های کلامی او و به کار گیری وزن در داستان کوتاه و نیز تاثیری که بر روی فروغ فرخزاد و مهدی اخوان ثالث گذاشت هر سه مواردیست که نقش او را از یک داستان نویس فرا تر می کند و باعث برکشیده شدن او از حیطه ادبیات داستانی به ادبیات شعری می شود.
از یک دیدگاه ابراهیم گلستان به همراه هوشنگ گلشیری، تکنیکی ترین و پیشرو ترین قصه نویس معاصر است.جسارتهای زبانی او و توصیفهای واقعگرایانه او ، او را از نویسندگان هم عصرش متمایز می کند.
ناگفته نماند که خلاقیت و نوآوری در سبک رئالیستی بسیار مشکل است .چرا که دست تخیل هنرمند بسته است و نویسنده نمی تواند آن طور که دلش می خواهد از چارچوب قواعد رئالیسم خارج شود.آنچه به کار گلستان ارزش می دهد ، وفاداری او به اصالت کار هنری و پرهیز آگاهانه از دخالت دادن گرایشهای ایدئولوژیک و سیاسی است.در قاموس او قطب بندی و سیاه و سفید جایی ندارد و او راوی جدال بی پایان خیر و شر نیست.به همین دلیل هم با عناوین و بهانه های مختلف توسط هنرمندان فرقه ای و حزبی کارش تخطئه شده اما تمام این حواشی خدشه ای بر او نیاورده است.
یک وجه دیگر از ابراهیم گلستان حمایتیست که از فروغ فرخزاد و مهدی اخوان ثالث به عمل آورد و و ای بسا باعث تحول در سبک شعر فروغ شد که این به تنهایی کار کمی نیست.متاسفانه بحث در این زمینه بخاطر هاله تقدسی که بدور اخوان و فروغ کشیده شده است مسکوت و مغفول مانده است حال آنکه حتما این مسئله باید باز شود و به آن پرداخته شود.هر چند نباید انتظار داشت که هنر مند باید مثل ملائک و کبوتران حرم عاری از وسوسه ها و نفسانیات باشداما باید حد اقلی از عرف و آداب و اخلاقیات را مراعات کند چون بدلیل اینکه می تواند مورد الگو و تقلید قرار بگیرد و خامان زیادی را خانه خراب کند.چنانکه نصرت رحمانی چنین می کرد.
القصه همانطور که فضای بسته ای در سیاست از ابتدا وجود داشته است که باب گفتگو و تشکیک را می بسته ، فضای دو چندان برابر بسته در محافل فرهنگی هم وجود داشت که گاها به صورت برخی دعوا ها و جدالهای قلمی و لفظی گوشه هایی از آن زخم قدیمی سرباز کرده است.
ولی هنوز جای یک بررسی و بحث بی تعصب خالیست