سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

جنگ گندم جهانی / علی بهمنی



بنا به وضعیتی تازه راه می افتد
شیوع پست مدرن از شروع بورخس ها
سوسور:( به لهجه اجداد تاتمی) / -کانادا-
- گرفته اند تب شهر را مهندس ها

حرارت از بدن شهر می زند بیرون
شبیه گا ز گرانس از گلوی مفتی ها
نشسته است در این لحظه رشدی مطرود
کنار میز غذا روبروی مفتی ها

زمان جهان عجیبیست در موازی ها
جهان زمان شگفتیست بین بازی ها
32 من دوران بین پیش و پس دارند
شبیه رنگ شب و روز شیخ و قاضی ها

شبیه یک من مفعول در شرایط نو
شبیه یک توی من در شرایط اجبار
شبیه یک من او در شرایط بستر
شبیه یک توی ما در شرایط رگبار

کجاست من؟ من بی مزد عاشقی کردن؟
من رها شده در سطرهای فولادی
کجاست تو؟ توی در وهم خانواده شدن
توی رها شده در بند بند آزادی؟


(منی که جیغ بلندیست) در پرانتز ،گیر
تویی که سطر نتیجست ،آخر تز،گیر
شروع پر هیجانیست بعدgame over
می افتد آخر بازی ، ولی مبارز، گیر
، ،
غروب حادثه در این طلوع سر درگم
سیاست همه فعل های ماضی بود
دموکراسی عزیزی که عاشقش بودیم
دروغ بود،حقیقی نبود،بازی بود

من از عفونت یک زخم کهنه میگویم
از اتفاق جدیدی که داشت می افتد
از انفجار سیاهی که در زمینه شب
به جرم تیره شدن باز داشت می افتد

من از نبودن من با تو شعر مینالم
وگرنه گور پدر های هر چه او وما
و گر نه گور پدر های هر چه مستقبل
و گرنه گور پدر های ماضی وحالا

، ،
تو نیستی چه کنم با دوایر مشتق؟
تو نیستی چه کنم با سپیدی این شعر؟
سپیدمانده


دوسطر سیاه
مات
سکوت


برای توست که افتاده سمت
پایین
شعر


تویی که گیج حواست پی تنوع هاست
منم که پشت خط گوشی تو زنگ زده
سگم اگر که تو را بعد از این غزل بشوم
دو ماه بعد که بی شک دل تو تنگ شده

فلاش بک نکن امروز را که می سوزی
مسیج میدهی و بی جواب می مانی
درست توی همین لحظه در موازی پیش
شبیه یخ بغل آفتاب میمانی


شبیه پست مدرن تنیده در سنت
شبیه هر چه فیزیکدان که فقه می خوانند
شبیه هر چه موازی که داخل بازی
شبیه مفتی و رشدی شبیه و شیره و قند
، ،
پر از تبسم این چهره های اخمویم
پر از طروات این برگ های خشکیده
دوباره بوی تغزل گرفته دنیا را
علی بهمنی انگار در غزل ریده

به گات میدهم و فکر میکنم خود را
شکار هر چه کمرکش کل هر آنچه کمر
تو بز بمان و در آغوش گله بع بع کن
تو بزدلی ،تو بزی ، بز، چه کا رتو به خطر؟


به جای پتک زدن بر سر سراشیبی
به کاهدان و سگان طویله تن دادی
تو بزدلی تو بزی ، بز ، تو بزدلی بزدل
تو را چه کار به آزادگی و آزادی؟
، ،
بنا به وضعیتی نو نشسته می خیزد
افول سنت عاشق به رسم عاشق ها
شروع مجلس قانونگذاری در د است
به در خواهی اندیشه مصدق ها

وخامت از کمر شهر میزند بیرون
شبیه سنده سگ از سر سیاسی ها
اوین شلوغ ترین شهر های دنیا گشت
بنا به گفته آمار گیر عاصی ها

،
- تو در کجای جهان چرت میزنی خانم؟
(- تو در کجای جهان جنگ میکنی آقا؟ )
- برو بخواب ،بخواب و بمیرو چرت بزن
فضای شعر مرا تنگ می کنی آقا

، ،
دلم برای خودم این همیشه عاصی
دلم برای تمام قبیله می سوزد
چگونه حالی این مردم دوگانه کنم؟
در این چراغ که نفتیست، حیله ، می سوزد


علی بهمنی

https://telegram.me/alibahmani55

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد