سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

واقعه /سعید سلطانی طارمی


بیدار شد
مثل همیشه صبح سلامش گفت

وقتی صداش کردند
لبخند زد و  رفت
آن‌قدر نوجوان
آن‌قدر جیب تجربه‌اش کوچک بود
که خوابهای  ناشی و شیرینش
از وسعت خشونت دیوارهای کور
فرماندهان بی عصب و احساس
انگشت بی‌اراده‌ی جوخه
فرمان خشک و خونی آتش
چیزی نمی شناخت

ناچار
استاد و تکیه داد به دیوار
لبخند زد به صبح
ناگه صدای آتش
پیجید و گُر  گرفت

حال افق و صبح به هم خورد
و خون سراسر دنیا را برد
۳/۳/۴۰۲

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد