شاید بسیاری در ذهن خود این سوال را داشته باشند که فیلسوفان و نویسندگان چند هزار سال پیش و ادبیات کلاسیک چند سده پیش (نمایشنامه، شعر، رمان و داستان کوتاه) برای انسان قرن بیست و یکمی چه دستاوردی می تواند داشته باشد. شاید عدهای از خود بپرسند(کما اینکه مدام با این سوالات در جامعه و شبکههای مجازی مواجه میشویم) که سعدی و مولوی و شکسپیر و مولیر و دانته و بالزاک و داستایوفسکی و...، چه چیزی برای انسان امروزی دارند؟ یا سقراط و افلاطون و ارسطو و اوریپید و سوفوکل و آیسخولوس چه نسبتی با زندگی انسان امروزی دارند و یا کدام دغدغه از دغدغه های انسان امروزی را نمایندگی می کنند و اصلا آیا از چنین توانی برخوردارند؟
آنچه باید به آن توجه داشت این است که شاید کلاسیکها شاید پاسخی دمدستی و سرراست برای بحرانهای وجودی و زیست محیطی و سیاسی-اجتماعی انسان جدید قرن بیست و یکم نداشته باشند (چرا که آنها هم فرزندان زمان خویشند) اما همه آنها شیوه ای از بودن در جهان و چگونه نگریستن به جهان و مهمتر از آن، چگونگی و شیوه اندیشیدن را میآموزند. آنها به ما می آموزند و ما را وادار میکنند که به هر چیز بدیهی انگاشته شده ای تن ندهیم. آنها به ما یاد می دهند در مقابل هر چیزی علامت سوال قرار دهیم. آنها به ما یاد می دهند تا از زاویه ای دیگر به مسائل بنگریم. آنها دریچه و چشم انداز جدیدی از نحوه اندیشیدن را به رویمان باز می کنند.
ادبیات و فلسفه به ما یاد میدهند که از نگاه سادهانگارانه و خطی به مسائل دست برداریم و از قضاوتهای قطعی و آنی در مورد مسائل تاریخی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی گذر کنیم.
ادبیات و فلسفه به ما یاد میدهند که به انسان با دید عمیقتری بنگریم و نگاهی بر نیمه تاریک انسان و نیروهای شر پنهان شده در ناخودآگاه او داشته باشیم.
ادبیات و فلسفه به ما یاد میدهد که چگونه به یک درخت، به کوه و دریا، به یک قطعه موسیقی، به صحرا و دشت و طبیعت نظر بیافکنیم.
ادبیات و فلسفه به ما یاد میدهند که چگونه از ابتذال روزمره رهایی پیدا کرده و اسیر روزها و ساعتهای تکراری نشویم.
یک انسان اهل فکر و فلسفه، کم کم به انسانی تبدیل میشود، که از سخن گفتن و نگاه کردن و شنیدن و مکث کردن و سکوت و همه چیزش نشانهای از تامل و خردمندی را از خود نشان میدهد.
فلسفه و ادبیات به ما پرسشگری و تفکر را میآموزند. آنها چیزی را به ما می آموزند که می توان آن را بزرگترین بحران عصر رسانه و تکنولوژی قلمداد کرد و آن بحران تفکر و اندیشه است.
@kharmagaas