وقت تحویل سال نزدیک است
سفرهات را بگستران بانو
هفت سین را بچین و روشن کن
شمعها را به گردش از هر سو
حرفِ سیر و سماق و سنجد نیست
بیگمان هفتسین زنی کورد است
دختری از تبار کوهستان
سروقد سبزهرو سیهگیسو
یادگار اصالت این خاک
بازتاب شکوه کوهستان
دختری از تبار مادریم
از غزالان مست دالاهو
دختری که هزار و یک شاعر
با خیالش ترانه میگویند
دختری که هزار و یک نقاش
از نگاهش گرفتهاند الگو
چون ستاره از آسمان بهار
سکهها از کلاهش آویزان
ابروانش دو ماه یکروزه
چشمهایش دو کهکشان جادو
تازهتر از شکوفه بادام
مثل باران صبح فروردین
سبزه زندگی به یک دستش
دست دیگر نهاده بر پهلو
میخرامد به ناز و میآید
گله آهوان به دنبالش
سَلتِه بر دوش و گُلوَنی در باد
از بلندای دلکش شاهو
روحِ موسیقی درختان را
میتوان در کلام او حس کرد
میوزد از بهار پیرهنش
عطر گلهای وحشیِ خودرو
دختری که الهه شعر است
نام او شاهبیت هر غزلم
ماپَری، میدیا، رُژین، چیمن
شازنان، دلنیا، کژال، آهو
#حاتم_نیکیار
@sohbateyar