سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

فتنه / محمدعلی شاکری یکتا


....

این کژآیینان پیشانی کبود
بخل ورزان پریشان تار و پود
اصلشان از  شوره زار و زمهریر
نسلشان از بردگان سربه زیر
نامشان 'ننگ زبان مادری
عین ابلیسند ' در ناباوری
سرکشان کینه  ورز ِ تند خو
از کرامت ها نبرده هیچ بو
آمدند و فتنه ها افروختند
تار و پود سرزمین را سوختند
کشتزاران بوی خاکستر گرفت
شعله ها بر جان خشک و تر گرفت
چهره ی خورشید ، خونین تر دمید
از تن هر شهر ، آتش برجهید
هر دریچه‌  چون دهان اژدها
باز شد بر های و هوی کوچه ها
بی سبب جَستیم  و وا جَستیم  باز
ریسمان عقل بگسستیم باز
منکر هر شاد و هر شادی شدیم
در خیال نان و آزادی شدیم
هان!! چه می دیدیم آن شام تباه؟
چهره ی ابلیس بر رخسار ماه ؟
جمله ، روشنفکر و روحانی شدیم
در دل ظلمت چراغانی شدیم!!!
کور سوی فکرمان خاموش تر
جهل مان در جانمان پر جوش تر
اهتزاز پرچم سرخ و سیاه
پیشتاز راهمان گم کرده راه
دیو چهری بد نژاد و تند خو
از زمین و از زمان گردانده رو
پیشتاز و رهبر نابخردان
رهنمای خیل دیوان و ددان
جملگی  از جهل گمراهش شدیم
چون خر دجّآل همراهش شدیم
رخت بر بستیم سوی آسمان
خواب خوش دیدیم در باغ جنان
از توهّم انقلابی ساختیم
خلق را در دوزخی انداختیم.
***



سروده ای قدیمی از دفتر مشق های شاعری
***

https://t.me/mayektashakeri

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد