۳۸.
شفیعی کدکنی
۳۶. درهای زنگ خورده
زندان سرای زندگی ما، زبان ما، دیریست کز شکفتن و آواز بیبر است
پس کوچه ای ست بسته و هر جاش بنگری
درهای زنگ خورده و دیوار بیدر است.
٢٤