آه ...
می دانی چه می خواهم؟
هیچ
- آیا خواستنها را مجالی هست؟
آرزو چیزی بجز خواب و خیالی هست؟
من نمی دانم چه باید کرد
تا نبود اینگونه بیهوده
تا که ننشست اینچنین آسان و آسوده
گرچه می بینی که پر آهم
خود نمی دانم چه می خواهم
راستی آیا چه باید خواست؟
بر چه باید کرد افزون
از چه باید کاست؟
هان؟
نمی دانم
- ولی می بینم و می دانم این را خوب
آنچه می کاهد مرا
عمر است
وانچه می افزایدم
اندوه
منفجر می شد
فرو می ریخت
جای من
- حتی اگر
می بود آنی-
کوه
باز می پرسی تو را آیا ملالی هست؟
با چنین پاسخ
آی پرسشگر
باز از این خسته تو را آیا سوالی هست؟
-----------------------------------؛
از دفترها بی تاریخم احتمالا سال ۱۳۶۷
#معراجیـسیدمرتضی
@walehane