بیهوده گرد و خاک به پا می کند نسیم
تا مژده ی بهار بیارد به زعم خویش
از بخل ابرها شده هر شاخه ای عقیم!
2
هرچه بگوئی تصوریست دروغین
وصف بهاران
واژه ای از جنس برگ خواهد و باران
3
با زبان برگ می گوید درخت
گرچه تاراج خزان ها دیده ام
در بهاران تازه خواهم کرد رخت
4
بر ماهی ِ در کنج تُنگ محبوس
-قربانی تزئین هفت سین ها-
عید من و تو نیست غیر کابوس!
عید همه ما نیست غیر بختک
جناب راثی پور عزیز
شعر طبق معمول به قاعده و هماهنگ و شعر هستند، با تمام اندام کوچکشان حرف و ادعای بزرگی دارند که به جاست. با سپاس
باز هم تکرار شعرهای قبلی