غادة السمان در سال ۱۹۴۲ در دمشق در یک خانوادهٔ برجستهٔ محافظهکار متولد شد. غادة از دانشگاه سوریه با مدرک لیسانس در ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل شد. سپس دورهٔ فوق لیسانس را در دانشگاه آمریکایی بیروت ادامه داد و دورهٔ دکترای ادبیات انگیسی را در دانشگاه لندن طی کرد. مدتی در دانشگاه دمشق به عنوان استاد سخنران مشغول به کار بود. سپس کار روزنامهنگاری را برگزید که هنوز هم به آن ادامه میدهد و با مجلهٔ الحوادث به عنوان نویسندهٔ مشهور ستون «لحظات حریه» (لحظههای رهایی) همکاری مداوم دارد. چندین مجموعه داستان و شعر از این نویسنده سوری منتشر شده است.او همچنین آثاری در زمینهٔ نقد دارد که برخی از آنها به چندین زبان ترجمه شدهاست؛ در کل آثار او تا کنون به هفده زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاند.
عاشقة منتصف اللیل
عبثاً أطلق سراح نزواتی الغجریة
من حضورک المهیمن اللاملموس
عبثاً أنهال بفأسی على ظلک فوق جدار عمری
فینهدم الجدار، ویبقى الظل!...
لست من اللواتی یحوّلن الحب
إلى مروحة صدئة
لا تتقن غیر الدوران فی سقف الانتظار
وحبک یطلق سراحی حتى من حبک
لکننی کنت أشتهی أن یکون وجهک
أول وجه یطالعنی مع زفرات أنفاس العام الجدید!
****
زنی عاشق در نیمه شب
بیهوده آزاد می کنم،
هوسهای کولیانه ام را
از حضور سلطه گر نامحسوست...
بیهوده با تبر حمله ور می شوم
به سایه ات؛
که بر دیوار زندگی ام افتاده است،
دیوار ویران می شود و
سایه ات همچنان می ماند...!
از آن زنانی نیستم که عشق را
به پنکه ای زنگ زده تبدیل می کنند
که جز چرخیدن در سقف انتظار،
هنر دیگری ندارد..
حال آنکه عشق تو،
مرا رها می سازد،
حتی از عشق تو..
اما دلم می خواست چهره ات،
اولین چهره ای باشد که به من می نگرد
با نخستین نفسهای گرم سال نو
خانم ابومعاش
با درود
برای انتخاب بسیار خوبتان به شما صمیمانه تبریک میگویم. فکر بسیار خوبی کردید. و ترجمه هم بسیار روشن است. شاید فقط، از "کولی" هم می شد به جای "کولیانه" بهره برد .
پیروز باشید
فریبرز