می گفت و سخت با هیجان می گفت:
دیدی چه سان کبوتر جلدی
از جوف آن کلاه در آورد
یک شهر را به شعبده خویش جلب کرد
گفتم که ساحر همه فنها حریف تو
تر دستی بزرگ تری هم داشت
تردستیی که پیش تر از آن
آزادی از کبوتر بیچاره سلب کرد!