گزارش صد و چهارمین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه
تازهترین نشست کتاب ماه ادبیات و فلسفه با عنوان «کارنامهی یک شاعر: منصور اوجی» بیست و دوم مهرماه در خانهیکتاب برگزار شد. این نشست با سخنان منصور اوجی شروع شد و سپس «کامیار عابدی»، «احمد ابوالمحبوب» و «عمران صلاحی» به ارزیابی چهل سال شاعری منصور اوجی پرداختند.
منصور اوجی
در ابتدای این نشست منصور اوجی ضمن برشمردن برخی افراد که به نقد اشعار او پرداختهاند، دربارهی ویژگیهای اشعارش از دیدگاه آن منتقدان گفت: منتقدان آثار من چند ویژگی را در شعر من متذکر شدهاند که مهمترین آنها کوتاهی و ایجاز در اشعار، روشنی و شفافیت اشعار، بنمایههای مرگ و مرگاندیشی و تکرار بنمایههای شور حیات و زندگی و سرزندگی در آنهاست. اما به غیر از این چهار ویژگی اصلی، این منتقدان به ویژگیهای دیگری در اشعارم اشاره کردهاند که از جملهی آنها میتوان به حضور شعر و شیراز، حضور زمان و زمان آگاهی از لحظه تا ابدیت و حضور دخترم، غزل، در این اشعار اشاره کرد. [متـن کامـل گـزارش]
کوتاهی اشعار اوجی
یکی از دلایل کوتاهی اشعارم شاید این است که من خیام را خیلی زود کشف کردم و پیش از آنکه غزل و شعر نو بگویم، اولین اشعارم در قالب کوتاه و رباعی بوده است. دلیل دیگر آن است که شعر از دو مرحلهی کوشش و جوشش تشکیل شده و از آنجایی که در شعر کوتاه چه بسا با همان جوشش اولیه، شعر تمام شود ودیگر نیازی به کوشش و کار کردن بر روی آن نباشد، ترجیح میدهم که اشعارم کوتاه باشد، چرا که برای جوشش به خاطر ناخودآگاهتر، طبیعیتر و خالصتر بودن، ارزش بیشتری قائلم.
کامیار عابدی
در ادامهی این نشست کامیار عابدی دربارهی ارتباط شعرهای کوتاه نیمایی با قالبهای کلاسیک گفت: اگر بخواهیم یکی از قالبهای کلاسیک را با شعرهای کوتاه نیما مقایسه کنیم، آن قالب، قطعه است. یعنی به عبارت دیگر در شعر نو نوعی توجه مستقیم و غیرمستقیم به قالب قطعه صورت گرفته و چنانچه قرار باشد برای بسیاری از شعرهای نو ساختاری فرض کنیم آن اشعار به ساختار قطعه نزدیک هستند. اما پس از نیما شاعرانی آمدند که در کنار قطعات نیمایی، توجه خود را به اشعار کوتاه نیز معطوف کردند. آنها به نوعی معتقد بودند که شعر کوتاه را باید از نوع ادبیِ دوبیتی و رباعی خارج کرد و در قالبهای نوتری عرضه نمود.
سیر شاعری اوجی
منصور اوجی از دههی چهل به طور خودآگاه یا ناخودآگاه توجهش را بر اشعار کوتاه متمرکز کرد. یعنی حتا اگر در شعرش به قالب نیمایی توجهی نشان داد در حقیقت آن شعر مضمون بسیار کوتاهی بود که در سطور بیشتری ادامه مییافت. مهمترین دلیل توجه منصور اوجی به شعرهای کوتاه این است که ذهنیت او در شعر، ذهنیت لحظهایست، یعنی ذهنیتی نیست که بتوان آن را به یک قطعهی نیمایی کامل گسترش داد. او لحظه را میگیرد و در شعرش بیان میکند. از این هوشیاری ذاتی اوجی، شاعری برمیخیزد که در حقیقت با ابتکار، خود را در قالب قطعهی نیمایی محصور نمیکند و سعی میکند در این زمینه به قالب خاص خودش برسد. البته چون پیش از او تلاش چندانی در این زمینه نشده بود، منصور اوجی راه ناهموار و طولانیای را در پیش داشت. اما او از همان ابتدا تا به امروز این راه را استمرار بخشید. بنابراین اوجی مهمترین و موفقترین نمایندهی شعر کوتاه در ادبیات مدرن فارسی است.
بنمایههای شعر اوجی
اگر بنمایههای شعر اوجی را در نظر بگیریم، این بنمایهها یک مثلث را ایجاد میکنند که در سه رأس آن زندگی، مرگ و شعر قرار دارد. او به راحتی از زندگی به مرگ میرود، از مرگ به شعر و از شعر به زندگی. در حقیقت این سه رأس مثلث در تعامل عجیبی با هم قرار دارند.
اوجی در مجموعهی خیل عظیم شعر معاصر، خانهای کوچک اما استوار برای خود بنا کرده است و حقش همواره در شعر معاصر، محفوظ است، چون با استمرار و پافشاری به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه برای رسیدن به چارچوب استعدادهای شعرِ لحظهای تلاش کرده است.
احمد ابوالمحبوب
پس از آن دکتر احمد ابومحبوب در تبیین کارنامهی شاعری منصور اوجی صحبت کرد و گفت: اوجی در دههی چهل آثار چون «باغ شب» و «شهر خسته» را منتشر کرد و به مرور، زبان و بیان و شکل شعری خود را بازیافت. منصور اوجی در سیر تاریخچهی شاعری خود، شیوههای گوناگونی را آزموده است که از آن جملهاند: شعر نیمایی، شعر سپید، تمایل به فرمالیسم و گرایش به موج نو. پس طبیعیست که در آغاز همچون هر شاعر نوپایی، گرفتار بسیاری از بازیهای بیانی و تصنعات بوده است. شعر دههی چهل، حقیقتاً سیاست زده بود و اغلب شاعران جوان را خواه ناخواه به دنبال خود میکشید و در حقیقت اغلب آنها در ورطهی سیاستگویی غرق و تباه میشدند و از شعر و هنر بسیار فاصله میگرفتند. اما خوشبختانه اوجی در آن ورطه نیفتاد و غرق نشد و مسئلهی سیاسی نیز همارز و همردیف بسیاری دیگر از مسائل در اشعار او مطرح شدند.
سمبولیسم در شعر اوجی
اوجی، در جرگهی شاعران سمبولیست معاصر ایران قرار دارد، اما نه به مفهوم فرانسوی آن که مبتنی بر بیان اندوه و وحشت در طبیعت، جدایی از عقل و منطق برای تأکید بر احساس، دوری از واقعیت عینی و تأکید بر واقعیت ذهنی و تأکید بر وزن و موسیقی کلمات است، و نه به مفهوم سمبولیسم اجتماعی محض که محصول یک جریان در دوران معاصر بود. شعر او، شعر مبتنی بر زبان نیست، یعنی در اشعار او هیچ گرایش خاص زبانی وجود ندارد. همچنین کشف واژه، ساختن واژه و عبارات و ترکیبات ویژه و هر چیز که مرتبط به زبان است، در اشعار او دیده نمیشود. بنابراین نمیتوان چیزی در اشعار او یافت که خارج از هنجار باشد. اما اتکای او بر سمبولهاست.
در ادامه دکتر ابومحبوب سمبولها را از حیث وظیفهای که در شعر دارند به دو دستهی سمبولهای تصویرساز و سمبولهای روانی تقسیم کرد و در تبیین سمبولهای روانی که اساس سمبولیسم منصور اوجی است، اظهار داشت: سمبولهای روانی، نمادهایی هستند که به هیچ وجه در تصویرسازی نقشی ندارند و اصولاً هیچگونه تصویری نمیسازند. یعنی ممکن است خواننده، در شعر هیچ تصویری نبیند، یعنی شعر به یک بیان ساده تبدیل شده باشد، اما واژهای در آن وارد میشود که تداعیگر مفاهیمی گسترده است. در اغلب اشعار او تصویری به چشم نمیخورد، اما در انتها با بیان یک نماد، مفاهیم گستردهای را فراهم میآورد و اغلب نظام سمبولیک اوجی به این سو متمایل است.
ویژگی مهم آثار اوجی به ویژه در کتاب باغ و جهان مردگان سمبولیسم و نوستالژی است. شاید همین نوستالژی باشد که او را در این اثر بیشتر به اندیشهی مرگ فرو برده است. البته نوستالژی، بیشتر به آثار دو دههی اخیر او مرتبط است، منصور اوجی با تمایل به شعر نیمایی و با نظام سمبولیک خود, قدرت بیشتری را نشان میدهد.
عمران صلاحی
پس از آن عمران صلاحی دربارهی منصور اوجی و آثارش سخن گفت: اگرچه اشعار اوجی بسیار کوتاه هستند، اما معانی آنها بسیار بلندند. او با کوتاهترین و کمترین کلمات توانسته، بلندترین مفاهیم را بیان نماید. منصور اوجی در اشعار خود با طبیعت، اشیاء و انسان و تمام زیبائیها یگانه شده، به همین جهت به نظر من او یکی از شاعرترینِ شاعران است که توانسته بیهیچ شائبهای با اشیاء و طبیعت برخورد کند و حتی از زبان آنها حرف بزند.
صلاحی در ادامه به ذکر رگههای طنز در آثار منصور اوجی پرداخت و در اینباره نیز گفت: طنزهای اوجی بسیار درونی هستند و نوعی انبساط درونی پس از خواندن آنها برای خواننده ایجاد میشود که این انبساط در اصل نوعی لبخند درونیست.
اگرچه بعضی معتقدند که در شعر اوجی بازی زبانی وجود ندارد، اما به واسطهی سادگی بیش از حد اشعارش است که این بازیها به چشم نمیآیند، اما چنانچه کمی در اشعار او دقت کنیم درمییابیم که اشعارش بسیار عمیق هستند و حرفهای زیادی در آن بیان شده است.
زبان سادهی اوجی حاصل چهل سال تلاش است
در پایان این نشست منصور اوجی دربارهی سادگی زبان اشعارش گفت: من برای دست یافتن به این زبان، چهل سال تلاش کردهام. چون به نظرم دیگر دورهای که باید کلمهی فاخر در شعر بیاید، تمام شده است. یعنی امروزه شاعران تلاش میکنند تا عادیترین کلمات را در شعر بیاورند. من یک شبه به این زبان نرسیدهام، بلکه کارم را با زبان فاخر شروع کردم و هر روز سعی نمودم این زبان را سادهتر کنم. پس وقتی دربارهی زندگی عوام شعر میگویم، لازم نمیدانم که از زبان فاخر استفاده کنم. چون چهل سال تلاش کردم تا به این زبان سادهی امروزی در باغ و جهان مردگان دست یابم.