فریدون مُشیری (۳۰ شهریور ۱۳۰۵ – ۳ آبان ۱۳۷۹) شاعر معاصر ایرانی بود.
فریدون مشیری
زاده
۳۰ شهریور ۱۳۰۵
تهران
محل زندگی
تهران، مشهد
درگذشته
۳ آبان ۱۳۷۹ (۷۴ سال)
تهران
آرامگاه
قطعه هنرمندان بهشت زهرا
پیشه
شاعر، روزنامهنگار
زمینه کاری
شعر فارسی
ملیت
ایران
همسر(ها)
اقبال اخوان
فرزند(ان)
بهار، بابک
پدر و مادر
ابراهیم مشیری افشار
زندگی
فریدون مشیری در سی ام شهریور ۱۳۰۵ در تهران خیابان ایران (خیابان عین الدوله) به دنیا آمد. پدربزرگ پدری او میرزا محمود خان مشیر در عصر قاجار امور مخابراتی غرب ایران را اداره میکرد و به دلیل مأموریت اداری به همدان منتقل شده بود. پدرش ابراهیم مشیری افشار در سال ۱۲۷۵ خورشیدی در همدان متولد شد، در روزهای جوانی به تهران آمد و از سال ۱۲۹۸۸ در وزارت پست مشغول خدمت گردید. مادرش نام خورشید و لقب اعظمالسلطنه داشت و پدر مادرش میرزا جواد موتمنالممالک از اشرافزادگان قاجار و نماینده اولین دوره مجلس شورای ملی بود که در عین حال ادیب و شاعر نیز بود و با تخلص «نجم» شعر میسرود. از این رو فضلالله بایگان که از پیشگامان تئاتر نوین ایران است، دایی فریدون مشیری محسوب میشد.
سرودن شعر
مشیری سرودن شعر را از نوجوانی و تقریباً از پانزده سالگی شروع کرد. اولین مجموعه شعرش با نام تشنه توفان در ۲۸ سالگی او با مقدمه محمدحسین شهریار و علی دشتی در ۱۳۳۴۴ به چاپ رسید. خود او دربارهٔ این مجموعه میگوید: «چهارپارههایی بود که گاهی سه مصرع مساوی با یک قطعه کوتاه داشت، و هم وزن داشت، هم قافیه و هم معنا، آن زمان چندین نفر از جمله نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج (سایه)، سیاوش کسرایی، مهدی اخوان ثالث و محمد زهری بودند که به همین سبک شعر میگفتند و همه شاعران نامدار شدند، زیرا به شعر گذشته بیاعتنا نبودند. اخوان ثالث، نادرپور و من به شعر قدیم احاطه کامل داشتیم، یعنی آثار سعدی و حافظ و فردوسی را خوانده بودیم، در مورد آنها بحث میکردیم و بر آن تکیه میکردیم.»
موسیقی
مشیری توجه خاصی به موسیقی ایرانی داشت و در پی همین دلبستگی طی سالهای ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ عضویت شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت، و در کنار هوشنگ ابتهاج، سیمین بهبهانی و عماد خراسانی سهمی بسزا در پیوند دادن شعر با موسیقی، و غنی ساختن برنامه گلهای تازه در رادیو ایران در آن سالها داشت. علاقه به موسیقی در مشیری به گونهای بودهاست که هر بارسازی نواخته میشده مایه آن را میگفته، مایهشناسیاش را میدانسته، بلکه میگفته از چه ردیفی است و چه گوشهای، و بارها شنیده شده که تشخیص او در مورد برجستهترین قطعات موسیقی ایران کاملاً درست و همراه با دقت تخصصی بودهاست.
فریدون مشیری در سال ۱۳۷۷ به آلمان و آمریکا سفر کرد و مراسم شعرخوانی او در شهرهای کلن، لیمبورگ و فرانکفورت و همچنین در ۲۴ ایالت آمریکا از جمله در دانشگاههای برکلی و نیوجرسی بهطور بیسابقهای مورد توجه دوستداران ادبیات ایران قرار گرفت. در سال ۱۳۷۸ طی سفری به سوئد در مراسم شعر خوانی در چندین شهر از جمله استکهلم و مالمو و گوتنبرگ شرکت کرد.
معروفترین شعر وی «کوچه» نام دارد که در اردیبهشت ۱۳۳۹ در مجله «روشنفکر» چاپ شد. این شعر از زیباترین و عاشقانهترین شعرهای نو زبان فارسی است.
با توجه به علاقهای که وی به عرفان و تصوف ایرانی داشت، مجموعهای از ۱۰۰ ماجرا منسوب به ابو سعید ابوالخیر را باعنوان «یکسو نگریستن و یکسان نگریستن» و با مقدمهای به قلم جواد نوربخش در اوایل دهه ۱۳۴۰ منتشر نمود.
#فریدون_مشیری
#آفرینش
نسل پیش از ما، شیدای چه گوارا و شریعتی و لومومبا و امثالهم بود و آرمانش برابری بود و برادری... آرمانشهرهایش شوروی و کوبا و بهشتی بود با نهرهایی از عسل...
شیدا شد و در راه این شیدایی نه تنها نسل خود بلکه نسل های بعد از خودش را ذبح کرد و تقدیم معشوق نمود
نسل ما چندپاره شد.پاره ای حسین فهمیده را نماد کرد و جان در راه گذاشت... پاره ای دزدانه دچار مایکل جکسون و جورج مایکل و مدونا و سندرا شد و یا در خیال بهشت زمینی پژمرد یا چاووشی پیشه کرد و راهی سرزمینی دیگر شد
پاره ای احمدکایا و شاملو و پینک فلوید زمزمه کرد و در عطشی مبهم، خود و بعد از خود را تباه کرد... پاره ای شیدای اصلاح شد و در حبس و گور و حسرت ته کشید...
پاره ای هم در تمنای بیل گیتس شدن شعله ور شد و ریق را سر کشید..
نسل تازه اما انگار شیداییش منطق دیگری دارد.دل به آب و رنگ و تصویر خوش می کند نه به آنچه در پس ظاهر است و نادیدنی است... دوستدار سریال های کره ای است... شیدای گلزار می شود... اشک می ریزد... هوار می کشد... چندی بعد هم فراموش می کند و می گذراند...
نسل تازه، شیدا هم که بشود، نه هزینه می دهد نه از جیب نسل بعد از خود خرج می کند
دستمریزاد.حالا که قرار بر شیدایی بی دلیل است، این شرافتمندانه ترین نوع شیدایی است..
✍امید مرجمکی
@Chelsalegi