هر روز یک تبسم بی رنگ
در ایستگاه مترو
بی گاه وبی بهانه به لب هایم
نقشی به انتظار حضورت
می بند¬د و مرا
دزدانه تا تجلی دیدار می برد...
آن جا
فواره های شعر
می جوشد از درون و مرا با تمام ِ تو
در ایستگاه بعدی/ نزدیک می کند.
آیا/ میعاد شاعرانۀ ما این جا است؟
با من بگوکه شعر حضورت را
در ازدحام کدام ایستگاه شهر
باید سرود؟
می دانم ای مسافر هر روز این قطار
در لحظه ی ازل
با شعر من تو همدل و همدست بوده ای
تا لحظۀ تلاقی اظلاع این مثلث هم¬بر
در ایستگاه آخر
و در قطار ابدیت باشد!
تهرن 28/6/90
#محمد_جلیل_مظفری