گفتهاند مصراع اول شعر را خدایان به شاعر هدیه میکنند و بقیهی آن را شاعر خود میسراید. در این گفته نکتهی دقیقی است. آنچه دربارهی استعداد و قریحه و الهام و از این قبیل گفتهاند با همان مصراع اول شروع و به همان هم پایان مییابد، از اینجا به بعد همهچیز بستگی به این دارد که شاعر تا چه حد ذهن خود را با سنت و فرهنگ و تجربهی زندگی پرورانده باشد تا مصراعهای بعدی را بنویسید. دشوار بودن و گاهی محال بودن ترجمهی شعر درست به دلیل همین پیوند ذاتی آن با کل فرهنگی است که شاعر در آن پرورش یافته است. آنچه شعر را شعر میکند معنای ظاهری آن نیست. معنا بیرونیترین و سطحیترین لایهی شعر است. کلمهها از متن فرهنگ برمیخیزند و عبارتها و ترکیبها و اسمها سرشار از تاریخ و تداعی هستند. شاعر فرهیخته به کمک این سازهاست که آهنگ خود را مینوازد. اما رسیدن به این توانایی نیاز به دانش گسترده و همهجانبهای دارد.