سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

سیولیشه

نشریه اختصاصی شعر نیمایی

میخانگی / محمد ابر غانی

به یاد اسماعیل خویی


شبان میکده را آه

  نمی توان به زمانی که برده هوشت از سر

دوار مستی

به سایه یا به همین هم پیاله چیزی گفت

بسا که پشت چنین لبخند

پنهان شده ست منهی و ماموری

معذوری!

شبان میکده را آه

                    پس سخن کوتاه


نجات بخشی نیست

مگر کسی که حساب ترا

و هرچه را که رهین کرده ای به وارطان خان

به عهده گیرد


آری نجات بخشی نیست

کسی پیاله خالی نمی کند لبریز

و نیز مستی هم

سخاوتی ندهد بر حریف بی همه چیز


فدای چشم تو ساقی اگر چه برزخ بود

برای من شب میخانه بی تو مسلخ بود


شبان میکده را آه شمع روشن کن

دوباره جامه نیلوفریت بر تن کن

مرا دو باره پریشان کوی و برزن کن

مگوی این همه شکوا

از این زمانه بی منجی

یا از خلاف محتسب و زهد خشک شیخ

تلافی غضب روزگار با من کن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد