تا نگیرد خو به وهم این شب تاریک ،
دست هایم التماس آلود،
می خزد بر دامن چین خورده ی مهتاب
ماه اما می چکد چون اشک شمعی در عبور باد.
باز می بینم تن آیینه را در جلجتای خواب....
"جلجتای خواب"مرحبا
"جلجتای خواب"
مرحبا