محمدرضا
شفیعی کدکنی (شاعر، مدرس و پژوهشگر) به مناسبت فرارسیدن زادروز هوشنگ
ابتهاج (شاعر و غزلسرای معاصر) به روز ششم اسفندماه سال 1306، یادداشتی را
در صفحه شخصی خود منتشر کرده است.
محمدرضا شفیعیکدکنی نوشته است:
"سایه آینهدار غمها و شادیهای انسان عصر ما
شعر
سایه استمرار بخشی از جمالشناسی شعر حافظ است. آنهایی که بوطیقای حافظ
را به نیکی میشناسند از شعر سایه سرمست میشوند. از لحظهای که خواجه
شیراز دست به آفرینش چنین اسلوبی زده است و مایه حیرت جهانیان شده است تا
به امروز شاعران بزرگی کوشیدهاند در فضای هنر او، پرواز کنند و گاه در این
راه دستاوردهای دلپذیری همه داشتهاند. اما با اطمینان میتوانم بگویم که
از روزگار خواجه تا به امروز هیچ شاعری نتوانسته است به اندازه سایه در این
راه موفق باشد. این سخن را از سر کمال اطلاع و جستجو در تاریخ ادبیات
فارسی مینویسم و به قول قاتلش: میگویم و میآیمش از عهده برون.
سایه
در عین بهرهوری خلاق از بوطیقای حافظ، همواره در آن کوشیده است که آرزوها
و غمهای انسان عصر ما را در شعر خویش تصور کند، برخلاف تمامی کسانی که با
جمالشناسی حافظ به تکرار و سخنان او و دیگران پرداختهاند.
سایه
بیآنکه مدعی خلق جهانی ویژه خویش باشد، آینهدار غمها و شادیهای عصر
ماست و اگر کسانی باشند که بر باد رفتن آرزوهای بزرگ انسان عدالتخواه قرن
بیستم را با تمام وجود خود تجربه کرده باشند، وقتی از زبان سایه میشنوند:
چه جای گل که درخت کهن ز ریشه بسوخت /از این سموم نفس کش که در جوانه
گرفت.
همدلیشان با سایه کم از همدلی دردمندان دوره "امیر
مبارزالدین" با خواجه شیراز نیست آنجا که فرمود: از این سموم که بر طرف
بوستان بگذشت/ عجب که بوی گلی هست و رنگ یاسمنی.
آنچه هنر سایه را
در برابر تمام غزلسرایان بعد از حافظ امتیاز بخشیده همین است که او ظرایف
بوطیقای حافظ را در خدمت تصویرگری بهارها و زمستانهای تاریخی انسان
درآورده است و در این راه سرآمد همه اقران خویش در طول این هفتصد سال بوده
است. میبینید که بدین گونه سایه در جهان ویژه خویش یکی از نوادر قرون و
اعصار است.
محمدرضا شفیعی کدکنی"
۸۵
سال پیش در ماه آگوست ۱۹۳۶، فدریکو گارسیا لورکا، شاعر آوانگارد
اسپانیایی، نمایشنامهنویس و سوسیالیست دوآتشه، توسط شبهنظامیان
ناسیونالیست در جنگ داخلی اسپانیا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و کشته شد.
سپس در یک گور دستهجمعی بدون نشان، در خارج از گرانادا دفن شد و تا امروز
محل دقیق دفن او ناپیدا باقی مانده است.
لورکا نابغهای
زجرکشیده بود که سعی میکرد با وجود تفاوتهایش، شخصیت اجتماعی مورد قبولی
هم باشد. وقتی به قتل رسید تنها ۳۸ سال داشت، اما در زمان مرگ، تقریبا یک
دهه بود که در اسپانیا و جهان اسپانیاییزبان، چهره ادبی مشهوری به حساب
میآمد. او نام خود را با مجموعه شعری در سال ۱۹۲۸ با عنوان تصنیفهای کولی
بر سر زبانها انداخت و با نمایشنامههای عروسی خون (۱۹۳۳) و یرما (۱۹۳۴ )
به شهرت جهانی رسید؛ تراژدیهایی که برخلاف هنجارهای جامعه بورژوایی
اسپانیا نوشته شده بود.
بنا بر گزارشی منتشرشده در وبسایت لیتهاب،
اگرچه اطلاعات زیادی درباره ربودهشدن و اعدام او در دست نیست، اما گارسیا
لورکا به دلیل دیدگاههای سیاسی و زندگی شخصیش که مورد پسند فالانژهای
اسپانیایی نبود، به احتمال زیاد توسط نیروهای حامی ژنرال فرانکو، مورد هدف
قرار گرفته است. یک گزارش متعلق به سال ۱۹۶۵ در دوره دیکتاتوری فرانکو،
لورکا را سوسیالیستی با رفتارهای غیرعادی توصیف کرده است. از زمان تاسیس
انجمن بازیابی حافظه تاریخی در سال ۲۰۰۰، تلاشهای پراکندهای برای یافتن
بقایای گارسیا لورکا انجام شده، اما تاکنون هیچکدام موفق نبوده است. آنچه
در مورد ناپدیدشدن و مرگ گارسیا لورکا بسیار وحشتناک است این واقعیت است که
به نظر میرسد شاعر آن را هفت سال قبل، مدتها قبل از ظهور فرانکو،
پیشبینی کرده بود. گارسیا لورکا در آخرین ابیات شعر خود در سال ۱۹۲۹،
«افسانه سه دوست»، نه تنها شیوه خشونتآمیز پایان یافتن زندگیش، بلکه
جستجوی بینتیجه به دنبال بدن او را شرح میدهد:
«...دریافتم که مرا کشته اند
به دنبال من کافهها و گورستان ها و کلیساها را میگشتند
... حالا پیدایم نمیکنند
هرگز مرا پیدا نمیکنند؟
نه. هرگز پیدایم نمیکنند»
در
سال ۱۹۳۱، بعد از ده سال اعتراضات و آشوب سیاسی، به دنبال قیام
جمهوریخواهان، آلفونس سیزدهم پادشاه اسپانیا از این کشور فرار کرد و حکومت
جمهوری برقرار شد. دولت جمهوری در جریان اصلاحات اجتماعی و اقتصادی قدرت
کلیسا و ملاکان را سلب کرد. در سال ۱۹۳۶ پس از نارضایتی از حزب محافظهکار
که از سال ۳۳ قدرت را به دست گرفته بودند، انتخابات جدیدی صورت گرفت و
عناصر چپ از جمله جمهوریخواهان، سوسیالیستها و کمونیستها، در برابر
سلطنتطلبان، کلیسا و افسران ارتش متحد و در انتخابات پیروز شدند.
چیزی
نگذشت که یکی از ژنرالهای ارتش به نام فرانسیسکو فرانکو ضد دولت جمهوری
قیام کرد، اتحاد چپ در برابر او ایستاد و جنگ داخلی اسپانیا آغاز شد. در
این جنگ جمهوریخواهان شکست خوردند و دوره طولانی دیکتاتوری ژنرال فرانکو
آغاز شد و تا زمان مرگ او در سال ۱۹۷۵ ادامه یافت. فدریکو گارسیا لورکا،
ملقب به شاعر کولی، یکی از صدهاهزار نفری بود که به خاطر عقایدش در جنگهای
داخلی اسپانیا به شکلی غیرانسانی اعدام شد. در ایران، بیژن الهی و احمد
شاملو، از جمله مترجمان مشهور اشعار و نمایشنامههای لورکا هستند.