ما به تو عادت داشتیم
مثل همه ی چیزهای عادی
مثل درخت به زمین
مثل ما
به رؤیا
و چادرت در بازار شلوغ
احساس بودنت را در دستهایمان می گذاشت و
نمی دانستیم
آهسته آهسته
داشتی خود را از ما می گرفتی
وقتی برایمان غذا می پختی
وقتی لباسهایمان را می شستی
وقتی غصّه هایمان را می خوردی
وقتی رفتی
چادرت خالی ماند
تا بوی تو را هم
گم کنیم
در همهمه های ِ این بازار شلوغ
7/5/93
#معراجیـسیدمرتضی
@walehaneh