-
پیاله موهوم/محسن صلاحی راد
جمعه 23 تیر 1396 19:36
ستارهها را هر صبح دانه میکردم مگر تو پردهدرِ بیبدیلِ شب باشی و آسمان و زمین یکسره سریرِ تو باشد... نمک به زخم که نه به این پیالۀ موهومِ پُرستاره بپاش مگر خیالِ گرفتارمان فغان گیرد مگر حدیثِ من و تو دوباره جان گیرد. تهران، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
-
یادگار/شهناز رجب زاده
جمعه 23 تیر 1396 19:33
از تو مانده یادگار تیک تاک ساعت مچی در سکوت نانجیب روزگار...
-
ای صبح/محمد جلیل مظفری
جمعه 23 تیر 1396 19:32
ای صبح صبح حوصله کن زود است! شب تازه دارد از نفسِ شرق میوزد شرم ستاره قلبِ فلق را خون کرده است بگذار شب دوباره شود، آری بگذار این شعر تازه را از تنگنای قافیه برهانم بگذار شب سرشار از ستاره شود باری...! آنگه بیا نورِ پلشت و پلیدت را از چشمِ آفتاب بر هر چه هست و نیست قی کن سرتاسر زمین و زمان را تا بیکران با پایِ آفتاب...
-
شهسوار/اقبال مظفری
جمعه 23 تیر 1396 19:31
سوار نابلدی بود ولی به راه افتاد به بوی شهر حقیقت و در سوادِ افقهای نیلگون گم شد. شبی سرودش را برای خیل نجیب ستارههایش خواند واز شکوه کلام درون حنجرهاش، دستههای گل رویید. چه قامتی! که بلندای سرو پیش حضورش به یک نهالکِ بی برگ و بار میمانست کسی چه میدانست که آن ستارهی خاکی شبی به عالم بالا عروج خواهد کرد؟ و ما...
-
دکتر شین پرتو/ویکیپدیا
چهارشنبه 31 خرداد 1396 18:32
دکتر شین پرتو با نام اصلی علی شیرازپور پرتو (زاده ۲ دی ۱۲۸۶ کنگاور - درگذشته ۱۳۷۶ ) شاعر ، نویسنده و زبان شناس معاصر ایرانی است که در آثار خود به رد بدیها و پلیدیها میپردازد و زندگی را میستاید. وی پدر مازیار پرتو (کارگردان و مدیر فیلمبرداری)، و پدر بزرگ ویشکا آسایش (بازیگر و طراح صحنه) است. محتویات ۱ زندگینامه ۱.۱...
-
به یاد لطف الله شیرین زبان/توکل بیلویردی
سهشنبه 30 خرداد 1396 19:21
صحبت در مورد یک دوست از دست رفته است.مرحوم لطف الله شیرین زبان .البته دوستی که زیاد نمی شناختمش و فقط چند جلسه توفیق داشتم زیارتش کنم.آن هم به این دلیل که عاشق آذربایجان و ادبیاتش هستم و هر کجا در این مورد چیزی بشنوم دنبالش می کنم.اول بار از زبان دوستان شنیدم که نویسنده ای آمده که پا جای پای صمد بهرنگی گذاشته و مثل آن...
-
کاشکی که بال داشتم/ مهدی عاطفراد
سهشنبه 30 خرداد 1396 14:01
روبهروی پنجره نشسته بود روی صندلی آبی خیال زانوان خود گرفته در بغل چانه را نهاده بین کاسههای زانوان خیره مانده چشمهای غرق آرزوی او به آسمان غرق فکر بود با خودش غرق در خیالپروری غرق خواهش و امید: کاشکی که بال داشتم کاشکی برای پر کشیدن و عبور کردن از محالها مجال داشتم... یک پرنده پر کشید در فضای آبی مقابلش وّ از...
-
پرسشهای شعر نیما/مهدی عاطفراد
سهشنبه 30 خرداد 1396 13:59
ذهن نیما یوشیج سرشار بود از چالشها و کشمکشها، از دغدغهها و تشویش خاطرها، از بیمها و امیدها؛ و یکی از شکلهای اصلی بروز این چالشهای درونی در شعر او به صورت طرح پرسش بوده است. در حقیقت، پرسشگری یکی از جلوههای چشمگیر شعر نیما یوشیج است، پرسش از همه کس و همه چیز، پرسش از خود و دیگران، پرسش از دوست و دشمن، پرسشهای...
-
مرثیه/محمد رضا راثی پور
دوشنبه 29 خرداد 1396 18:52
در سوگ دوست عزیزم جناب لطف الله شیرین زبان: تاب آور ای سرباز زخم واپسین را در آخرین پیکار، تشویش کمین را هرچند زخم زندگی از پایت انداخت عزمت رقم زد داستانی راستین را پاییز ها بر چون تو سروی بی اثر بود تا بر کشیدی پرچم سبز یقین را طنز تو در واقع نمایی ذره بین بود بردی میان ضعف هامان ذره بین را تا بر جبینت گرد هر ظالم...
-
خاطره گردی با هانیبال الخاص/سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 28 خرداد 1396 20:15
من قبلا در چند نمایشگاه تابلوهای او را با کنجکاوی تماشا کرده بودم اما در سال 59 بود که خانم منیرو روانی پور روزی به من گفتند که عصر روزهای سه شنبه – انگار - بچه ها می روند خانه ی الخاص معمولا بحث های خوبی پیش می آید و... من خیلی اهل ناخوانده جایی رفتن نیستم . خود رفتنش مهم نیست اگر احساس کنم - که معمولا هم احساس می...
-
شاید/تامس هاردی
یکشنبه 28 خرداد 1396 19:21
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻣﺶ ﭼﻨﺪ ﺷﺎﺗﯽ ﻫﻢ ﻣﻬﻤﺎﻧﺶ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ. ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﻟﯽ ﺍﻭ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻭ ﺍﻭ ﻣﺮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻡ. ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﭼﻮﻥ ﮐﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ، - ﻣﺜﻞ ﻣﻦ - ﻭ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ، ﻣﺎ ﺩﺷﻤﻦ ﺷﺪﯾﻢ. ﺑﻠﻪ! ﺟﻨﮓ ﺟﺎﯼ ﻏﺮﯾﺒﯽ ﺳﺖ ﺁﺩﻣﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯿﮑﺸﯽ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﺍﺵ ﭼﻨﺪ ﺷﺎﺗﯽ ﻫﻢ،...
-
گریان/سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 28 خرداد 1396 19:19
در غم جانباحتگان حمله های داعش به تهران در روز 17 خرداد ۹۶ تهران تهمینه وار مضطرب و تند پشت تمام پنجره هایش نشسته است و روح راههای اساطیری را می پاید. او خواب دیده است باد بدی به پنجره اش می کوبد و بغض تلخ و منتظرش را سرکوب می کند و رود نازکی که از دل دریاها می آید یک لخته خون روشن لغزان است. که چشم های او را باری...
-
ماه و آینه /سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 28 خرداد 1396 19:18
بی وفا شدی! مینشینی انتهای ناز و سوی ما نگاه هم نمیکنی. ماه گفت با زن جوان. زن نشست و گریه کرد آینه به ماه چشمغره رفت. ماه شرم کرد وپشت ابرها کشید زن هنوز فکر کرده یا نکرده بود تا، ماه را به آینه، به آینه، به آینه.... ناگهان ابرها به هم زدند و آسمانغرنبه شد باد باغ را به تازیانه بست آینه دریچههاش را بست و گوشهای...
-
در کوی تو کُشته بِه!/سید علی میر افضلی
شنبه 27 خرداد 1396 19:19
گفتی: مگذر به کوی ما در مخمور تا کُشته نشی که خصم ما هست غیور گفتم سخنی غریب و هستم معذور: در کوی تو کُشته به که از روی تو دور! شاعر ناشناس سده ششم ق. ● رباعی عاشقانه بالا، در پارهای از متون عرفانی قرن ششم هجری، بدون اشاره به نام گوینده نقل شده است (روح الارواح، 48؛ کشف الاسرار، ج 2، 355). میبدی در کشف الاسرار، در...
-
خالیم/سید علی میر افضلی
شنبه 27 خرداد 1396 18:23
خالیام از صدای کودکانهای که در سراسر حیات از دریچهای که آفتاب را به سمت میز از ترانهای که بغض را به شکل اشک از نوازشی که رعشه در رگ اتاق از گشودن دری که عطر ویژه ی تو را... خالیام از تلفظ سلام از تلاقی نگاه از تلاطم نفس. غوطه خورده روح در غروب داغ بسته بوسه در وداع هرز رفته عشق در سکوت. خالی از پرنده است آسمان...
-
زائران ملول/محمد علی شاکری یکتا
شنبه 27 خرداد 1396 18:17
بازگشته اند با تن پوشی آغشته ی گناه شبانه از صحاری بی باران و زیارتگاه تالاب های سوخته ازسرشکستگی نخلستان جنوب که میعادگاه رزمندگانی است با چشمانی از خورشید اما ازآن همه تن افتاده بر خاک وطن نه خاکستری پیداست نه دروازه ی ماهِ مانده درمحاق. نه سرزمینم مویه می خواهد و نه آسمانم غریو جنگنده های زرین بال را دریاهایم سرخوش...
-
شعر امروز /نصرت رحمانی
شنبه 27 خرداد 1396 18:17
. . شعر امروز معجونی از شکست، مرگ، فتح، حقارت ،فساد، پوچی و عشق است. شاعر امروز، به یقین نوجوانی ست که دیروز ازاین "هفت خوان" گذشته ست و از هر دام دیگری که پیش آید، با شهامت و ره توشه ای که دارد، زودتر میگذرد. گذشته چه خوب نشان میدهد که هزاران جوان کوشیده اند تا شاعر امروزی شوند، ولی هر گروه، دریکی از...
-
این قند پارسی شعر و «ترور زبان»/ اسماعیل امینی
جمعه 26 خرداد 1396 19:15
یکی از گمانهایی که بر اثر ترجمه ناشیانه نظریههای ادبی رایج شده است این است که شاعران میخواهند با استبداد زبان مقابله کنند یا وظیفه شعر ویران کردن زبان و فخامت آن است. برخی از سلطه ستمگرانه دستور زبان سخن گفتهاند و اخیراً نیز در جایی خواندم که شاعران در پی «ترور زبان» هستند ! به شیوه مرسوم این سالیان،...
-
شعر فرا نو / لطف الله شیرین زبان
سهشنبه 23 خرداد 1396 10:09
توضیح واضحات: *این ترهاتی که می نویسم هر نامی ممکن است داشته باشد. شعر، معر، اباطیل، چرندیات و خلاصه هر چه شما بپسندید. *. کار من نوشتن است و کار منتقد مشخص کردن سبک و نوع نوشته؛ این شما و اینهم نوشته های من؛ خواستید بخوانید نخواستید آتش بزنید و از رویش بپرید. *این سبک نوشتن را اولین بار در کتاب های استاد عزیزم جناب...
-
از روزمرگی ها/محمد رضا راثی پور
سهشنبه 23 خرداد 1396 10:05
"در حال خوردن ناهار بودم که هوشنگ از راه رسید.بدون تعارف نشست و یک لقمه کله گنجشکی گرفت: -من امروز نمی توانم با شما ناهار بخورم،بماند برای بعد.کارهای ناتمام روی روی هم تلنبار شده است و من نمی دانم دست تنها چکار کنم،باید سریعا برگردم و آنها را سرو سامان دهم. او دولپی می خورد و به ما فرصت پرسیدن هم نمی داد: -می...
-
نقشه اعدام/محمد ابرغانی
دوشنبه 22 خرداد 1396 18:44
کودکی بودم که کابوسم شنبه همراه با تکلیف سنگین بود تلخ بود و تلخ تر می کرد جمعه ها را هرچه شیرین بود گاهگاهی در خیالاتم نقشه هایی داشتم مرموز نقشه اعدام این شنبه این که پر پر می کند اوقات تعطیلی باز اما زنگ این ساعت می نمود این رشته ام پنبه من همان تلخ پر از ترسم بی نصیب از رخوت جمعه در هراس از رجعت شنبه
-
تقصیر
دوشنبه 22 خرداد 1396 18:40
هر چند سیاست و اساس کار این نشریه پرهیز از طرح مستقیم مسائل سیاسی و در گیر شدن با جانبداری ها و جناح بندی های معمول این طایفه است اما ابعاد هولناک حادثه ای که در 17 خرداد رخ داد ما را ملزم می کند که صرف نظر از گرایشات سیاسی به پس لرزه های این زلزله اخلاقی و انسانی بپردازیم.برای مایی که یک ناکامی و یک حق کشی حکم تراژدی...
-
سونات شبانه / محمدعلی شاکری یکتا
جمعه 19 خرداد 1396 14:11
به من کمی حضور خویش را نثارکن تمام شب که پاک می شوم تمام شب که مست می کند صنوبر کنار پنجره تمام شب که زیر نازکای دوستی ، نگاه تمام شب که شبنمای قطره ای ، چراغ تمام شب که زندگی ، کمین پشت کوچه ها تمام شب که کوچه ها، کمین پشت هر نگاه تمام شب که باد هرزه رو گلوی خویش می درد تمام شب که لکه های روشنی ، میان خواب هر پرنده...
-
لبخند/محمد ابرغانی
جمعه 19 خرداد 1396 14:08
به عاشقان سوگند کلید اینهمه مشکل در این زمانه تلخ نبود جز لبخند
-
نشد .../سید مرتضی معراجی
جمعه 19 خرداد 1396 14:05
نشد باشم آنی که می خواستم کژی حاصل آمد ز هَر راستم ز وارونی ِ چرخ ، شد ننگ ِمن به هر حلیه ای خویش آراستم در افزونی ِ کاستی ها دریغ به افزودن ِعمر ِ خود کاستم اگرخوبم از خوبی ام بی نصیب وگر بد ، بدی را نمی خواستم که خود را به رنگِ تقاضای ِ روز نه پیرایه بستم نه پیراستم ××××× دریغا و هیهات و آوَخ که من نشد باشم آنی که...
-
مبتدا/کوروش آقا مجیدی
جمعه 19 خرداد 1396 14:04
به پدرم رد جاده های بردباری است سال ، سال این شیار های کنده بر جبین تو بال گستران آسمانی از کبوتر است فوج ، فوج ، در نگاه نازنین تو رو به ساحت سپیده ی کدام سمت و سوی میروی چنین که من به گرد پات هم نمی رسم ، بگوی یاد سبز توست اینکه هر دقیقه در کویر ذهن من بهار می کند . کاش مبتدای من بدانی این خبر به تو چقدر افتخار می...
-
فریاد/ محسن صلاحی راد
جمعه 19 خرداد 1396 14:02
هوای حنجره خاکستری مشامِ تو سرخ لبانِ آینه جایِ تو میزند فریاد: دوباره فرصتِ دیدار دست خواهد داد؟ تهران، ۱۶ اسفند ۱۳۹۲
-
جنون غزل / سالار عبدی
جمعه 19 خرداد 1396 14:01
سلام ای آسمان در چشم بارانیت زندانی " گل نازم چرا قدر نگاهت را نمی دانی!؟ " * من از چشم تو می خوانم جنون را تا بلندایش تو در چشم من و دیوانگی هایش چه می خوانی؟ دوای درد خود را در لب سرخ تو می بینم تو آیا عاشقت را لایق این بوسه می دانی؟ هوا نشناس می گوید که جوّ امروز آرام است نمی داند که خواب است آن نگاه مست...
-
سحر گاهی/ توکل بیلویردی
جمعه 19 خرداد 1396 14:01
چندش آورست زنگ ساعتی که غیر اضطراب در دلت نیاورد خستگی روزگار را آنچنان که کوه از تنش غبار را آنچنان که یک درخت برگ از تنش می تکانی و عبوس سوی صبح تلخ می کنی نگاه آه این همان ملول چند و چند ساله است این همان وکیل بند منزجر می دهد ترا تکان بلند شو سد جوع کن به نان کهنه ای شکر کن هنوز زنده ای تا کجا ترا کشد به دار انتظار
-
شهر بی ترحم/محمد جلیل مظفری
جمعه 19 خرداد 1396 14:00
خانه را بی چراغ میخواهند کوچه را تنگ و تاری و بنبست در خیابان سکوت میکارند شهر ویرانه گشته از پابست مرگ را زنده باد میگویند زندگی را تباه همچون مرگ در هجوم شب زمستانی بر سر شاخه سوخته تنِ برگ تهی از شورْ "انقلاب"، ولی از کتاب نخوانده سرشاراست گیج و کتبسته "برجِ آزادی" در دم و دود بر سرِ دار...