ما کورِ مادرزاد روی صحنه می آییم
وَ
با
چشم هایی که به کهنه پاره ای بسته ست ، می بینیم .
این
چشم بندی نیست ؟
ما
کورِ مادرزاد ،
یک
دل ، نه صد دل می شویم عاشق .
نه
، هیچ کس مانند ما عاشق نخواهد شد .
جادوی
رنگارنگ زیبایی
در
گوش هامان روز اول جای خوش کرده ست .
آیینه
ی یکدیگریم اما
آیینه
ای که رو تُرُش کرده ست .
ما
کورِ مادرزاد ،
کج
راهه های پیش ِ پا افتاده را هم راست می گیریم .
پای
پیاده می کشد محکم
نیروی
مغناطیس ِ کوری با خودش ما را .
این
راسته بازار تردستی
با
این همه دالان تودرتو کجا فرجام خواهد یافت ؟
دیشب خبر آمد فلانی را فلان کس در فلان جا کشت .
ما
ماهرانه با تأسف سر تکان دادیم .
نه
، هیچ کس مانند ما عاشق نخواهد شد .
ما
،
کوران
ِ مادرزاد ِ مغناطیسی عاشق
دل
هایمان آیینه های هم
آیینه
های دق .
این راسته بازار تردستی
با این همه دالان تودرتو کجا فرجام خواهد یافت ؟
سلام و عرض ادب
این دو سطر گویای حال ماست در این زمانه عسرت