آن خاربوته ام که در این کوره راه پرت
جز قهر تند باد نصیبی نبرده ام
آدم اگر عقوبت عصیان خود کشید
تقصیر من چه بود که سیبی نبرده ام
بذر هزار شبهه فشاندند در دلم
بذر هزار پرسش بی پاسخ از ازل
تخدیر عافیت طلبی کارساز نیست
وقتی که این سوال خروسی ست بی محل
ناظر به این تسلسل و تکرار فاجعه
قادر به هیچ کار نبودن -عذاب من -
هر روز در خیال خودم می شوم شهید
تمکین این معارضه -سرب مذاب من -
اندیشه رهایی این بندیان خطاست
تقدیس می کنند چو زنجیر خویش را
هر مهره ای اگر که به میدان باوری
تکرار می کند فقط این مات و کیش را
اردیبهشت 95
ممنون از لطف شما سرکارخانم ابومعاش
بسیار خوشحال می شوم که از اشعار خوبتان هم در این شماره انتشار دهید
درود بر شما
شعر زیبای شما را خواندم و بهره بردم.
برقرار باشید.