حالا در آستان غروب ایستاده و
"شب می رسد ز راه، ز راهِ همیشگی"*
شاعر دوباره مرتکب شعر می شود
مضمونی از گناه، گناه همیشگی
هی واژه می تراشد و می بافدش به هم
مفعول و فاعلات و اراجیف ِ بی ثمر
می ریزدش به قالب مهجور دردهاش
مسفعلن مفاعل و یک وزن دربدر
*سطری از منوچهر نیستانی
#محمد_جلیل_مظفری