بی رگ و بی خیال و بی خونیم
ما به آمارهای ساختگی
عزّت و اقتدار مدیونیم!
ویراست تازه ای از شعری در کتاب #رئالیسم_ساطوری
#نشر_ماه_باران
زلالترین ابر ها را می خواهم
شلال رنگین آرزویی که دست یافتنی ا ست.
.
چشمه ساری کهن می خواهم
آیینه ای صاف از چشم هایت،
وقتی که می خندند.
.
خانه ای کوچک،
پنجره ای با شعمدانی هایش ،
وقتی که باران مجابم می کند.
.
تو را می خواهم ؛
با شعرهایت
غم هایی که مرا آرام می کنند.
.
به بهانه نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
جهان امروز و آینده را اندیشمندان می سازند.آنانند که با تفکر و اندیشه ورزی افق های جدید را می آفرینند و بر تن آرزوهای انسانی، جامه آراستگی و ظهور می پوشانند.ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در سایه سقفی که آنها از تفکر و خلاقیت برافراشته اند، زندگی می کنیم و از چشم آنان به هستی و جهان می نگریم.
معنا و هویت امروز ما مرهون کسانی است که رنج زیستن در جهان کلمات و معانی را بر خود هموار می کنند و به جستجوی عاشقانه حقیقت می خیزند.دنیای نو با کشف و شهود آنان شکل می گیرد و قوام و استمرار فرهنگ و تمدن بستگی تام و تمام با قدرت خلاقه و دریافت های شهودی آنان دارد.
اگرچه بزرگانی چون ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، حافظ، مولانا، و...معاصر ما نیستند و فرزانگانی همانند امام خمینی، علامه طباطبایی، پروین اعتصامی، پروفسور حسابی، و...هم عصر نسل هاى بعدی ما نخواهند بود اما همه ما در احاطه مدام اندیشه های آنان قرار خواهیم داشت.
امروزاروز این قاعده، محدود به مرزهای جغرافیایی نیست و سرعت انتقال و عمومی شدن علم و فرهنگ به شدت افزایش یافته و به مدد ابزارهای جدیدارتباطی، گسترش یک اندیشه با تولید آن، گاه در فاصله ای کمتر از چند دقیقه اتفاق می افتد طوری که تولد ایده ای در آن سوی جهان، معادلات بسیاری را در این سو با تغییر و تبدیل مواجه می سازد.
در جهان یکپارچه امروز، این اندیشه و فرهنگ است که اقتدار و قوام یک ملت را شکل می دهد و دولتها در تلاشند تا با تمسک به این عناصر، علاوه بر عمق بخشی و پایدارسازی قدرت سیاسی، جغرافیای تاثیرگذاری فرهنگی ونفوذ معنوی خود را گسترش دهند.در این رقابت تنگاتنگ، جوامعی موفق اند که به اندیشمندانش فرصت طرح، کشف و دریافت هایش را فراهم کند و مردمش را با خوانش و اندیشیدن آشنا سازد. ما با پیشینه ای درخشان و با مواریثی ارزشمند همه لوازم تاثیرگذاری جهانی را در اختیار داریم به شرطی که مجال و تحمل لازم برای عرضه آنها را داشته باشیم و از طرح ایده ها و نظریه های متهورانه نهراسیم.تنها چنین مشی و رفتاری می تواند به جنبشی جدی در حوزه نرم افزاری منتهی شود.وگرنه ما مدام در سیطره اندیشه های وارداتی خواهیم ماند.
دولت و نهادهای عمومی می توانند نقش ویژه ای را در این عرصه بازی کنند.این مراکز حلقه واسط بین مردم و تولیدگران حوزه فکر و اندیشه اند و با روشها و سیاست های اجرایی می توانند به جریان تولید فرهنگ و اندیشه یاری رسانند.یکی از این روشها ایجاد فرصت ارتباطی بین مخاطبان و تولیدگران این عرصه می باشد.
با عمومی کردن موضوعات، مسایل و پرسش های اساسی و مواجهه مستقیم مخاطبان و اندیشمندان است که می توان امیدوار بود جامعه به سرزندگی و شادابی فرهنگی دست پیدا کند و زندگی رنگ انسانی و متعالی به خود بگیرد.
@seyednazemi
■ من زبان فارسی را عاشقانه دوست میدارم و برخوردم با آن، برخورد با چیزی مقدس است. شاید به همین دلیل است که این اواخر کمتر مینویسم، زیرا معتقدم که در این معبد قدسی، تنها باید حضور قلب داشت و انسان همیشه حضور قلب ندارد. اما بیستوهفت سال پیش قضیه فرق میکرد. آن موقعها، زبان در نظر من فقط یک وسیله بود، شاید یک چیز «مصرفی» که بهخاطر یک شعر میشد پدرش را درآورد. کاری که متأسفانه امروز هم پارهیی از شاعران جوان میکنند.¹ــ
زبان فارسیست که کلمات عربی را به تسخیر خودش درآورده. عربی در پارسی وارد شد، اما پارسی پارسی ماند. مشتی مفهوم را که لازم داشت از زبان عربی به نفع خودش مصادره کرد، اما ساختارش را از دست نداد.²
۱. گفتگویی دربارهی شعر با احمد شاملو، روزنامهی بامداد، ۲۰ مرداد ۱۳۵۸ | ۲. یک هفته با احمد شاملو در اتریش، مهدی اخوان لنگرودی، مروارید ۱۳۷۳ ©
https://telegram.me/joinchat/Blt3SDw6bSgchDBiQjqhjQ
www.shamlou.org