و بغض
آخرین مسافر گلوی من هنوز
کنار ایستگاه این زمان
نشسته
تا قطار گریه ...
نه
چه انتظار باطلی
در این زمانه ای که سوت می کشد
قطار بی توقف صدای درد
صدای ممتدی که در میان کوه و دشت
به هرچه می خورد
پای پس نمی کشد
که این صدای بغض های دیر سال ماست
ما که هرچه داد می زدیم
در گلویمان به شکل بغض می نشست
می نشست تا قطار گریه ...
نه
چه انتظار باطلی
قطار بی توقف صدا
صدای او
صدای تو
صدای بغض بی نوای ماست
که سوت می کشد
۴۰۱/۸/۱۸
@walehane
#معراجیـسیدمرتضی