-
تو نباشی / محمد ابرغانی
پنجشنبه 30 تیر 1401 18:17
تو نباشی همه شب می میرم مرگ هر آینه محتوم منست تو نباشی چه تواند بتپد در سینه تو نباشی به رگانم که چه کور است و چه سوت چه بیارد جریان تو همان آب حیاتی که اگر بر سر گورم آیی از لحد رقص کنان بر خیزم
-
واژه / سید علی میر افضلی
پنجشنبه 30 تیر 1401 18:12
اعتمادی به واژه اصلاً نیست واژه گاهی دچار تردید است واژه گاهی کلید، گاهی قفل واژه گاهی شدید، گاهی کـُـند ... واژه، میآید و نمیدانی که ازین واژهها چه میخواهی. من به احساس ناب محتاجم با نگاهت بیا تکلم کن. "سیدعلی میر افضلی"
-
دیدار / ناظم حکمت
پنجشنبه 30 تیر 1401 17:44
لباسی را که در نخستین دیدارمان به تن داشتی بپوش خود را زیبا کن بر موهایت اطلسی بزن آن را که در نامه فرستاده بودم و پیشانی باز و سفید و بوسه خواهت را بلند کن امروز ، نه ملال نه اندوه امروز محبوب ناظم حکمت باید که زیبا باشد چونان پرچم انقلاب ناظم حکمت/احمد پوری
-
جرقه / محمد رضا راثی پور
پنجشنبه 30 تیر 1401 17:43
مرد، نشسته در انزوای غم انگیز ایوان ، مرداب تیره ایست که می لرزد کودک آتشگردان را می چرخاند خرده شراری که از مدار سر بر می تابد از پس چندی که می گراید بر سرخی در دل تاریک شب فرو می میرد در سر مرد غمین طنین می ا ندازد ناله مجروح ناشناسی که شبی آمیخت با صفیر گلوله ایوان ، مرداب تیره ایست که کودک آتشگردان را - چرخ زمان...
-
مقاله ادبی چیست؟ / www.bestessaytips.com
پنجشنبه 30 تیر 1401 17:38
به طور کلی می توان تعریف مقاله ادبی را این گونه بیان نمود که یک تکلیف دانشگاهی است که بایستی یک اثر ادبی تحویل داده شده از یک قطعه خاص ادبی را بررسی و ارزیابی کرد. در واقع این مقاله در مورد ایده یا موضوعات بزرگ کتابی است که آن را مطالعه کرده اید. البته مقاله ادبی ممکن است درباره هر نوع کتاب یا هر موضوع ادبی که قابل...
-
سرخابی / برزین آذرمهر
پنجشنبه 30 تیر 1401 17:30
آسمان آبی نیست سرخابی ست بس که در تیره شبی از این دست درغم و سوگِ هزاران اختر خون دل می خورد و می گرید! دل من پر تشویش راه پر رنجِ رهایی در پیش و به هر راه و به هر کوره رهی شرزه ماری که زند برجان نیش! دور از این فاجعه اما ، شب ها ماه با نیزه ی نوری باریک می خلاند یکریز شرری در تنِ کوه داند این را که شبِ تیره به هیچ...
-
گناه / مرتضی دلاوری
پنجشنبه 30 تیر 1401 10:01
گناهی رگِ گردنم را گروگان گرفتهست زمانی خداوند همسایهام بود.
-
کوچ / سامان سپنتا
پنجشنبه 30 تیر 1401 10:00
و عاقبت روزی زبان آبی گنجشک ها به کوچ ناگهانی انسان اشاره خواهد کرد به کوچ خسته مرغابیان بی معبر
-
آفرین به اینهمه هنر/ مهدی عاطفراد
چهارشنبه 29 تیر 1401 07:21
پیرمرد، روبهروی من، کنار جویبار باصفا نشسته بود آب صاف جویبار با نوای خوش نرمپو ی نغمه میسرود و میگذشت پیرمرد دست راست را فرو در آب کرد بعد قلوهسنگ تخم مرغ شکلی از درون آن برون کشید با تعجبی که در نگاهش آشکار بود خیره شد به آن دقیقهای بعد داد قلوهسنگ را به من گفت: "بنگرش، ببین چه کرده آب" سنگ را گرفتم...
-
پاسخ نیما به شعر کلاف/ مهدی عاطفراد
چهارشنبه 29 تیر 1401 07:19
فروردین سال ١٣٢١ را نیما با سرودن سه شعر به پایان برد: یکی از این سرودهها شعر "خرمنها" بود که آن را با مایه گرفتن از ترجمهی مسعود فرزاد از شعر "بیا، ای شاعر!" (سرودهی شاعر انگلیسی "کلاف") که در روزنامهی "ایران" منتشر شده بود، سرود. ترجمهی مسعود فرزاد از شعر...
-
نسل بی پایتخت / احمد بیرانوند
جمعه 24 تیر 1401 08:14
دیرزمانی ادبیات پایتخت داشت.این دیرزمان یعنی تا همین سالها پیش تا زمانیکه رسانه و مدیا گستره خود را از روزنامهها و کتابها به اپهای اینترنتی و صفحههای مجازی گسترش داد.در این برهه دیگر ادبیات و کلا فضای فرهنگی مرکزیت خود را تحت عنوان پایتخت کمرنگ کرد. به گونهای که هر کس میتوانست در گوشهٔ خانه خود، شهر یا حتی یک...
-
حسن هنرمندی / ویکی پدیا
جمعه 24 تیر 1401 08:06
حسن هنرمندی (۱۳۰۷–۲۶ شهریور ۱۳۸۱)، شاعر و مترجم ایرانی ساکن فرانسه بود. زندگینامه حسن هنرمندی در سال ۱۳۰۷ خورشیدی در طالقان متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ساری به پایان رساند. سپس رهسپار تهران شد و موفق به اخذ مدرک لیسانس زبان و ادبیات فرانسه از دانشکده ادبیات دانشگاه تهران گردید. مدتی در دبیرستانهای تهران...
-
نمونه های شعر دیروز برای تبرک
جمعه 24 تیر 1401 07:52
باید زیست / مهدی اخوان ثالث زندگی با ماجراهای فراوانش، ظاهری دارد به سان بیشه ای بغرنج ودر هم باف ماجراها گونه گون و رنگ وارنگ ست؛ چیست اما ساده تر از این، که در باطن تار و پود هیچی و پوچی هم موزیک است؟ من بگویم، یا تو می گویی هیچ جز این نیست؟ تو بگویی یا نگویی، نشنود او جز صدای خویش ـ هی فلانی! زندگی شاید همین باشد...
-
سه گانی / صفیه قومنجانی
جمعه 24 تیر 1401 07:47
آزادگی را یاد من دادی! حس قشنگی داشت آهو شدن در صحن آزادی! #صفیه_قومنجانی ┄┅─═◈═─┅┄
-
سه گانی / طیبه سلمانی نژاد
جمعه 24 تیر 1401 07:46
اندیشهات دیگر کلنگیست میخواهی از دنیا نبازی! باید بکوبی خانهای از نو بسازی! #طیبه_سلمانی_نژاد ┄┅─═◈═─┅┄
-
بهترین / مرتضی نور بخش
یکشنبه 19 تیر 1401 08:08
تو بهترین غزلِ دلنشین دورانی برای من که شدم عاشقت ،همه جانی برای وصفِ تو میخواستم مثل بزنم نیافتم به جز از "عشق"هیچ عنوانی ندیده است جهان مثل تو به خود هرگز تو کیستی؟ ملکی ؟حور ؟یا که انسانی ؟ مرا اگرچه دگر رغبتِ نوشتن نیست ولی برای تو خواهم سرود دیوانی مگیر از دلِ من سرپناهِ عشقت را که تو پناهِ دلم در وقوع...
-
عاشق / نزار قبانی
یکشنبه 19 تیر 1401 08:07
و تمام جهان هم که بگویند تو نیستی من شهادت می دهم که حضور داری پس آرام روبروی تو مینشینم و به تو فکر میکنم! منی که عاشق تو هستم... #نزار_قبانی ▪️گرته ▫️@Garte_mag
-
محتضر / محسن صلاحی راد
یکشنبه 19 تیر 1401 08:02
ایمان و دوستداریِ یک نامِ محتضر میزانِ داوریش همین بود این عقلِ مختصر
-
عقاید یک دلقک / هانریش بل
یکشنبه 19 تیر 1401 08:01
عقاید یک دلقک اثر برجسته هاینریش بل نویسنده ی آلمانی است کتاب روایت دلقکی به نام “هانس شینر” است. شینر در حین یک اجرا زمین می خورد و همین باعث صدمه دیدن زانویش می شود. او که از دلقکی مشهور و معروف به دلقکی ساده نزول پیدا کرده و عملا در شغلش دچار شکست شده به روایت داستانش می پردازد و به صورت پراکنده از زندگیش می گوید....
-
نقاش / محمد علی شاکری یکتا
یکشنبه 19 تیر 1401 08:00
نقاش چیره دست صلیب می کشد عیسای ناصری در گردش قلم رفتار رنگ های مکدّر را نگاه می کند روی سه پایه ' بوم انگار در مراسم تصلیب یادش نیست رنگ سفید رویای ابرهای فروزان را تاریک کرده است. وقتی دعا می خوانند این زائران خسته ی نومید دستی برایشان چاقوی دسته صدف را صیقل زنان آماده می کند. ۱۹تیرماه۱۴۰۱ ** شعری از دفتر چاپ نشده ی...
-
نماد سازی و بازی از منظر دونالد وودز وینیکات/ آفرینش
یکشنبه 19 تیر 1401 07:59
ارنست کاسیرر می گوید نباید انسان را حیوان خردمند نامید بلکه باید او را حیوانی نماد ساز نامید بیماری های سایکوسوماتیک براساس نگرش های روانکاوی معاصرسخن ارنست کاسیرر مرا یاد نگرش دونالد وودز وینیکات می اندازد . وی باور دارد که کودک تجربه اولین بازی خودش را نماد سازی می کند. وینیکات در مقاله کوتاه موقعیت تجربه فرهنگی این...
-
شعر شب / بیژن الهی
یکشنبه 19 تیر 1401 07:57
به تصویر درختی که در حوض زیر یخ زندانی ست، چه بگویم؟ من تنها سقف مطمئنم را پنداشته بودم خورشید است که چتر سرگیج هام را همچنان که فرو نشستن فواره ها از ارتفاع گیج پیشانی ام می کاهد در حریق باز می کند؛ اما بر خورشید هم برف نشست. چه بگویم به آوای دور شدن کشتی ها که کالاشان جز آب نیست آبی که می خواست باران باشد و...
-
هیچ / بیژن الهی
یکشنبه 19 تیر 1401 07:56
گُمان میرود به همین شیب که از کنارِ خانه تا فرازِ تپّه و آن چند درخت میرود. چه نزدیکند ! من هیچ نمیگویم. من هیچ نمیگویم. تنها، فشارِ ملایمی که مُشتِ تو میآرد برین خوش هی زرّینِ پُر تلألوی تاریک. _ و این که با یک نگاه گاه چشم اندازْ کامل است. تنها توانِ کشیدنِ نفسی بلند در فضای سفید _ و خُفتن در تمامیی...
-
حباب / رضا حدادیان
یکشنبه 19 تیر 1401 07:55
ماه شبهای پریشانی حبابی بیش نیست پرتو رخساره ی او بازتابی بیش نیست پس فریب وعده ی غول بیابان را مخور! چشمه ی آبی که میبینی سرابی بیش نیست زندگی در آستین خنجرنهان کرده ست،آه خنده ی دندان نمای او نقابی بیش نیست ساده میگویم؛چنین که زیرقولش میزند حتم دارم مشتری بدحسابی بیش نیست روح عاشق را فدای جسم سفالی مکن! ظاهر دنیای...
-
ملول / اقبال مظفری
یکشنبه 19 تیر 1401 07:52
از روز و شب ملولم و از ماه و سال هم دل کندهام ز هستی و از قیل و قال هم ما را غم زمانه به پایان نمیرسد زآینده خستهایم ز ماضی و حال هم دیگر اثر نمیکند اینجا به جان من شادی که هیچ، غصه و رنج و ملال هم در چشم من سپید و سیاه جهان یکیست مرداب شب گرفته و آب زلال هم تنها نه دل گسستهام از خشت و خاک عقل دل کندهام ز آب و...
-
شعری چاپ نشده / احمدشاملو
یکشنبه 19 تیر 1401 07:52
غوغا بر سرِ چیست؟ بیرنگان، رنگیان را به بردهگی میخوانند می گویند: « ـــ به شهادتِ صریحِ سندی عتیق نیمروزی در زمانهایِ از یاد رفته بازماندهگانِ توفانِ بزرگ را بر عرشهیِ کشتی به نمایشِ شرمگاهِ پدرِ مشترکِمان از خنده بیتاب کردهاید. حالیا عارفانه به کیفرِ خویش تن در دهید!» غوغا بر سرِ چیست؟ بیکارهگان هر...
-
خوش به حال ماه / سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 19 تیر 1401 07:51
رود می رود می رود ترانه خوان در ترانه اش پلنگی از غرور و عاشقی سرنهاده روا زانوی زلال ماه و پلک هایش را بسته است رود می رود می رود و فکر می کنید خوش به حال تو. پلنگ! خوش به حال تو. . زانوی زلال ماه! رود می رود و به حال ماه غبطه می خورد . . ۴۰۱/۳/۱۸
-
درباره شعر / رضا بختیاری اصل
یکشنبه 19 تیر 1401 07:51
شعر مدرن فارسی از زمان درگذشت نیما در ۱۳۳۸ هجری شمسی به این سو دو بزنگاه اساسی را تجربه کرده است: یکی دهه ی چهل خورشیدی و دیگری دهه ی هفتاد از قرن گذشته. در دهه ی چهل شاهد خلق آثاری ذیل عنوان موج نو با کارهایی شاخص از احمدرضا احمدی و دیگران هستیم که کم کم به اشباع می رسند و در همان حال روند شعر اجتماعی نیز در کار...
-
غزل / محمد جلیل مظفری
یکشنبه 19 تیر 1401 07:51
در عبورِ شب و روزمان هیچ آفتابی و ماهی نماندهست چشمه و رود و دریاچه خشکید ردّ و عطرِ گیاهی نماندهست شانۀ کوههامان خمیده دوست از آشنا دلبریده اینچنین حال وروزی که دیده؟ هیچ پشت و پناهی نماندهست اسب رم کرد و قلعه فرو ریخت فیل وسرباز با هم درآمیخت کیش وماتاند خیلِ وزیران تخت و تاجیّ وشاهی نماندهست تاکه شب زد به...
-
آیینه صیقل می خورد با سعی خاکستر / محمد رضا راثی پور
چهارشنبه 15 تیر 1401 06:29
کتاب مستطاب سعی خاکستر مجموعه سی غزل است از شاعر معاصر جناب سید مرتضی معراجی که توسط نشر اسفار در ۶۱ صفحه و تیراژ ۱۰۰۰ نسخه منتشر شده است. شاعر محترم عنوان کتابش را از این بیت صائب گرفته است: شد ز زنگ سینه من ناخن صیقل کبود سعی خاکستر چه با آیینه تارم کند کتاب مقدمه ندارد اما شاعر در موخره ای کوتاه توضیح می دهد که شعر...