-
صدا /محسن صلاحی راد
چهارشنبه 30 شهریور 1401 15:07
صدا صدای من و توست اگرچه میخوانند هزارهای دگر نیز
-
دری شگفت / محمد رضا ترکی
چهارشنبه 30 شهریور 1401 14:54
ایستاده ایم در برابر دری شگفت... تا کنون چه بی شمار از دری که بسته است تا فراتر از هراس، سرزمین عطرهای ناشناس رفته اند در ، ولی هنوز آن چنان که بوده - ناگشوده- مانده است! ××× مثل ناگهان جان ما شبیه غنچه ای گشوده می شود و مرگ چون نسیم از آستان جان ما عبور می کند! ××× زندگی جز همین درآمدن جز همین گذار جز درنگ ساده ای در...
-
شعر حجم چیست / یدالله رویایی
چهارشنبه 30 شهریور 1401 14:37
سوال شعر «حجم» چیست، میگوید: «شعر حجم برای یک واقعیت یا یک شیء، یک علت وجودی کشف میکند که معمولا ندارد و یا دارد و مرئی نیست؛ و در آنجا از خود شیء جدا و مهجور است، دور است، در فاصلهای که بینشان طول یک خط نیست، بلکه فاصله بین او و شیء را یک حجم میسازد، سه خط و یا سه بعد. به عبارت ساده شعر حجم، شعر عبور از سه بعد...
-
هاله / محمد علی شاکری یکتا
چهارشنبه 30 شهریور 1401 13:46
از هاله ای که دور سرش بود فهمیدم این حقه بازمعجزه اش را با قتل عام جنگل و انسان اثبات می کند.
-
یاد عشقهای تلخ و شیرین / مهدی عاطفراد
سهشنبه 29 شهریور 1401 19:44
نیما در سرودههایش بهندرت از عشق سخن گفته است. پس از مثنوی بلند "قصهی رنگ پریده خون سرد" که در آن به تفصیل از عشق سخن گفت، دیگر تا سالها (بیش از سی سال) به عشق نپرداخت. عشقی که در مثنوی "قصهی رنگ پریده، خون سرد" نیما از او یا با او سخن گفته و بیانگر دریافتش از ماهیت عشق است، عشقیست افسونگر،...
-
قارقار کلاغان/ مهدی عاطفراد
سهشنبه 29 شهریور 1401 19:38
آسمان شهر ما را کرده پر غوغای منفور کلاغان سیاهآیین روز و شب آن زشتخوانان کریهآوا میزنند آرامش ما را به هم با بانگشان منحوس با صدایی زشت و ناهنجار میخوانند و میخوانند و میخوانند میکند آن قارقار بدصدا لبریز از نفرت وجودم را. بانگشان سوهان میکشد بر جان گوشها را میخراشد قارقار زشت و شومآهنگشان خرد کردهست و...
-
هلاک عقل به وقت اندیشیدن / یدالله رویایی / محمد رضا راثی پور
دوشنبه 28 شهریور 1401 20:10
قطع : رقعی نوع جلد : شومیز کتاب «هلاک عقل به وقت اندیشیدن» نوشته یدالله رویایی مجموعه مقاله های این شاعر در سال های دهه 40 و 50 خورشیدی است، سال هایی که این شاعر در پی تبیین بوطیقای شعر حجم بود. هر چند با شعرهای مرحوم یدالله رویایی کمتر ارتباط،برقرار کرده ام و کمتر لذت برده ام، اما همیشه بازی های کلامی او و تصویر سازی...
-
سه شعر از یدالله رویایی
دوشنبه 28 شهریور 1401 20:03
برگرد برگرد! ای کاروان خسته، برگرد ! ذهن ِنمک عقیم و نازا ست زیبائی ِ ذغال را آتش طی کرده است و ماهیان قرمز ِ شب را ستاره ها ترسانده اند ای ذهن، ای زخم ِمنتشر ! صبر ِمیان تهی را از مزرعۀ نمک بردار زیرا که ابهای قدیمی همواره درکتاب تو جاری ست بر گرد ! اینجا طبیعت - آنسان که می نماید- طبیعی نیست. زمین زمین فصاحت برگ...
-
نفّری، ادونیس، رویایی / دکتر محمد رضا ترکی
یکشنبه 27 شهریور 1401 09:58
یکی از بزرگترین و اصیلترین عارفان دنیای اسلام و متفاوتترین آنها، محمّدبن عبدالجبّار النّفّری است. او شخصیت مبهمی دارد. نام و زادگاه و تاریخ درگذشت و سوانح زندگیش بهدرستی دانسته نیست. حاجی خلیفه او را درگذشته به سال 354 ق دانسته. زادگاهش گویا در نزدیکی کوفه یا بصره بوده است. مذهب فقهی و کلامیش را به قرینه زادگاه و...
-
بداهه / محمد رضا راثی پور
یکشنبه 27 شهریور 1401 06:08
دیریست یک خطای مسلم شکسته ست با ثقل ظالمش ارکان این سریر کهن را دیریست عامدانه گسسته ست هر آنچه را که بافته با زحمت نظم قدیمی خرد جمعی آنگونه ای که چنگیز بر گله های گور طمع ورزید این اشتباه محض بسته کمر به محو زلالی ها بسته کمر به غارت زیبایی می خواهد از تمامت این خاک تیره روز جز گور آرزو ننهد،بر جا پیچیده در ملافه و...
-
دلبند / حسن اسدی
یکشنبه 27 شهریور 1401 06:06
درفصل گل پریدی واینک شکسته بال دربرگریزِ خاطره هابازگشته ای! بنشین کتاب خاطره هارا ورق بزن این برگهایِ زردوخزاندیده ی غزل درحسرتِ نوازشِ چشم تومانده اند دلبندِ دلشکن! بنشین ورق بزن بنشین تمامِ دلهره هاراورق بزن ! شعری از : #حسن_اسدی_شبدیز https://t.me/hassanasadishabdiz اجرا : #ش_شهرزاد ✨✨✨✨
-
ندارد / سید علی میر فضلی
یکشنبه 27 شهریور 1401 05:56
پلکهایم: سطرِ آغازِ یک دفترِ چرک باز کردن ندارد. خوابهایم: سقوط است این دهان درّه پرواز کردن ندارد. همچنان بین بیداری و خواب قصّه میبافم اینجا داستانِ ضعیفی که آغاز کردن ندارد. میخ هی میخ هی میخ هی میخ! بگذر از من قاب خالی برانداز کردن ندارد! #سیدعلی_میرافضلی @seyedalimirafzali
-
نوخسروانی / شهناز رجب زاده
یکشنبه 27 شهریور 1401 05:56
#نوخسروانی میشود لابهلای موهایش تا سپیده خیالبافی کرد زخم زنجیر را تلافی کرد #شهناز_رجب_زاده http://t.me/NokhosrovaniPoetry
-
بی معرفتی /مصطفی علوی
یکشنبه 27 شهریور 1401 05:54
خاکی که خدای کدخدایش روسی ست شهری که بزرگِ قاریانش طوسی ست جایی که نظامِ سلطه اش موروثی ست لب دوختن و سکوت بی معرفتی ست #مصطفی_علوی @moalavi
-
نگاه / ح. عبادیان
یکشنبه 27 شهریور 1401 05:54
مثل همیشه با دل من تا نمی کنی حتی کتاب شعر مرا وا نمی کنی یادش بخیر ، شعر که می ریخت از لبم.....! حالا نگاه هم به من اما نمی کنی در من تمام شهر، تو را جار می زنند تنها تو گوش، بر منِ تنها نمی کنی با من برقص تا که بفهمی چه می کشم یک شب چگونه کفش مرا پا نمی کنی؟ مثل همیشه نیش غزل دست چشم توست هی زخم میزنی و مداوا نمی...
-
دیوار کوتاه / شیدا التیام
یکشنبه 27 شهریور 1401 05:53
یادش بخیرآن روزها دیوارها کوتاه بود درشهرماهمسایه ازهمسایه اش آگاه بود هرمشکلی سر می رسید از ابتدا تا انتها باهمدلیها بی گمان درحلّ ِآن صدراه بود یادش بخیرآن دوره ها شبهای تابستانمان بر پشت بام ِ خانه ها همراز ِ دلها ماه بود مادر،وزیری خبره بودآن روزها درقصر دل در ذِهنمان ازکودکی آنجا پدریک شاه بود هرگزندیدم...
-
گیر می دهند / موسی عصمتی
یکشنبه 27 شهریور 1401 05:51
اینجا به رنگ و نور و صدا گیر میدهند اینجا به هرچه غیر خدا گیر میدهند اینجا میان ما و شما مرز می کشند حتی به بادهای رها گیر میدهند دلگیر می شود همه ی کوچه های ما وقتی به قاب پنجره ها گیر می دهند آه ای خدای عشق ، خدای بزرگوار اینان به ما ، به نام شما گیر میدهند در بامیان به آینه ها سنگ میزنند در جاده ی شمال ، به ما...
-
توهم / محمد رضا راثی پور
چهارشنبه 16 شهریور 1401 19:09
می گفت توهمیست آزادی فرسوده مکن پر تلاشت را هرجا که خیال می کنی فرقیست ختم است به میله های ناپیدا گفتم که همین محال دور از دست گسترده درون ذهن من بستر با هیچ بهانه ای نمی میرد آنسان که شرر به زیر خاکستر گیرم که توهمست یا اغوا این کذب به هرچه راست می ارزد برهم بزند بساط ظلمت را شمعی که به راه باد می لرزد! با الهام از...
-
نکته / T.me/medicalhumanities
چهارشنبه 16 شهریور 1401 19:07
اوایل تعجب می کردم که چطور ممکن است آدمهایی با تحصیلات بالا و کلاس اجتماعی خوب هم تن به ملاقات با حکیم علفی ها می دهند و مشت مشت پول می دهند تا کیسه کیسه علف ناشناخته بگیرند و بعد توی چاه توالت خالی کنند اما باز هم به دیگران توصیه کنند و راضی هم باشند... بعدها اما دانستم که کلید قصه کجاست... طب نوین سخت است.زبان...
-
اما تو را ای عاشق انسان کسی نشناخت / امین آرامش
چهارشنبه 16 شهریور 1401 15:22
حسین منزوی را در شعر معاصر، سلطان غزلهای عاشقانه مینامند او که بیشتر به عنوان شاعری غزل سرا شناخته شده است، در سرودن شعر نو و شعر سپید هم تبحر داشت. زندگی شخصی و زندگی حرفهای و شاعرانه حسین منزوی آمیختگی غریبی به رنگ زلال عشق داشت و در حقیقت عشق را به عنوان اکسیری برای جاودانگی انسان اسیری میدانست و به همین سبب...
-
نمونه های شعر دیروز برای تبرک
سهشنبه 15 شهریور 1401 19:24
سهندیه فارسی / استاد شهریار - 1 - گویی سهند مرد؟! باور نمیکنم. کوهی که کان لعل بدخشان به سینه داشت! کوهی کریم، کان همه سر چشمه زاد از او! کوهی که پهن دشت مغان بود دامنش! کوهی که قله وصل به الهام عرش از او! باور کنم که رفت به این سادگی به باد؟! * * * پس آن همه پرنده، چرنده، چه میکند؟ آن برهها و آن همه ایلخی و...
-
غریبه / اقبال مظفری
سهشنبه 15 شهریور 1401 19:24
دیگر به خود نظر نمیکنم ای دوست من با خودم غریبه شدم باز این فتنۀ جنونِ جوانی نیست این عشق سالخوردگی است آری چون زورقی که سرمست بر موجها نشسته و هرسوی میرود با خویشتن دوباره چنین در کشاکشم این دهشتِ برآمده از واژها مرا چون شورِ زندگیست. دیریست/ ننوشتهام چکاه و شعری این نیز شعر نیست این نغمهایست از دل باغ فرشتگان...
-
تهدید تحدید / محمد رضا راثی پور
سهشنبه 15 شهریور 1401 15:17
1 در حال تماشای ویژه برنامه ای هستم که یکی از کانالهای خبری به مناسبت مرگ هوشنگ ابتهاج ترتیب داده است ..دخترم که سن و سال کمی دارد از من می پرسد آیا این درست است که سایه شاعر بزرگی بود؟ وقتی به نشانه تایید سرم را تکان می دهم می پرسد حالا که ایشان نیستند بزرگترین شاعر ایران چه کسی است.می گویم از بین زنده ها دکتر شفیعی...
-
و باز مرداد است/ مهدی عاطفراد
شنبه 29 مرداد 1401 22:14
و باز مرداد است و باز ماه نفسگیر و داغ دلتنگیست و باز بین غم و قلب من هماهنگیست. چه روزهای ملالآور غمانگیزی! چهقدر دلگیرم! چهقدر هم تنها! نمانده هیچکسی همدمم جز آیینه شریک دائم افسوسهای دیرینه. دلم برای رفیقی که مهربان باشد چهقدر تنگ شده! برای همنظری هوشیار و ژرفنگر و اهل همدردی که حس و حال من خسته را بفهمد...
-
یک ترانه و سه ترجمه/ مهدی عاطفراد
شنبه 29 مرداد 1401 22:09
در سال ١٣١٩ عبدالحسین نوشین نمایشنامهی اتللو، اثر ویلیام شکسپییر را به فارسی ترجمه کرد. در این سال او و نیما در تحریریهی مجلهی "موسیقی" همکار بودند و رابطهای دوستانه داشتند. نوشین از نیما خواهش کرد که ترانهای از این نمایشنامه را که دزدمونا، در صحنهی اول پردهی پنجم، در واپسین شب زندگی، در اتاقش،...
-
پل / سامان سپنتا
جمعه 28 مرداد 1401 14:33
بر رود بی آلایشی از گل دلاهای ما عابر دست من و دست تو با هم پل
-
خواب / محمد علی شاکری یکتا
جمعه 28 مرداد 1401 14:24
هرکس به خواب دیگری می رفت شاخه گلی همراه خود می بُرد حتی اگر خوابی پریشان بود گلبرگ رؤیاها نمی پژمرد. هرکس به خواب دیگری می رفت با قرص نانی ، پاره لبخندی یا کاسه ی آب گوارایی گلخنده اش برلب نمی افسرد. هرکس به خواب دیگری می رفت شعری اگر می خواند و آوازی یا پنجه ای می زد به هر سازی زیر و بمش بر جان و دل می خورد. آه ای...
-
بوی امید / محسن صلاحی راد
جمعه 28 مرداد 1401 14:15
اگرچه سخت شکستهست بالِ فریادت شکوهِ اوجِ رهایی نرفته از یادت غمی که پایِ تو را بسته با طنابِ سکوت نشسته بر سرِ آوازهای آزادت چنینکه کلبۀ مخروبۀ کلاغانی چگونه زار نگریم به یاد آبادت؟ دریغ آتشِ عشقی که در مصافِ جنون فروختی به فریبیّ و داد بر بادت! هنوز خاکِ تو بویِ امید میشنود که لب به نغمه گشادهست جانِ آزادت.
-
سقوط /سید علی میر افضلی
جمعه 28 مرداد 1401 14:10
پلکهایم: سطرِ آغازِ یک دفترِ چرک باز کردن ندارد. خوابهایم: سقوط است این دهان درّه پرواز کردن ندارد. همچنان بین بیداری و خواب قصّه میبافم اینجا داستانِ ضعیفی که آغاز کردن ندارد. میخ هی میخ هی میخ هی میخ! بگذر از من قاب خالی برانداز کردن ندارد! #سیدعلی_میرافضلی @seyedalimirafzali
-
ناگوار / سید مرتضی معراجی
جمعه 28 مرداد 1401 14:10
اگر چه روز و شبی ناگوار میگذرد چه غم که خوب و بد روزگار میگذرد جهان قرار و مدارش به کس مدارا نیست هر آنکه آمده در این گذار میگذرد چنان که رفت و نماند از شهان بهجز نامی شکوه و شوکت هر نامدار میگذرد زمانه دیده چه بسیار ترکتازیها به یک نسیم وزاناش غبار میگذرد چنان که »خوارزمان« خوار از زمان رفتند غرور و نخوت قوم...