-
نجات / نیکوس کازانتزاکیس
جمعه 27 آبان 1401 15:56
برای نجات عالمیان ناچار باید مسیح به صلیب آویخته شود و برای آنکه مسیح به صلیب آویخته شود ناچار باید به او خیانت بکنند. پس میبینی که برای نجات عالمیان وجود یهودا از هر یک از حواریون دیگر واجبتر است. راستش را بخواهی از یازده حواری دیگر هر کدام نباشند لطمهای بهاصل موضوع نخواهد خورد ولی اگر یهودا نباشد هیچ کاری از پیش...
-
حالا /مجید مبلغ ناصری
جمعه 27 آبان 1401 15:54
اسب سپید خسته و فرتوت آبادی می لنگد این ارثیه ی آباء و اجدادی این سالهای بی بهار سرد بی پایان این سالهای سیصد و دِقمرگ خردادی ما پایکوبان ، دست افشان، سر که چرخاندیم دیدیم غارت میشوند اندیشه ، نان ، شادی دیگر نه می خندم نه می گریم در این جنگل وقتی که قانون میشود تکفیرِ آزادی ! حالا عدالت طفل مادر مرده ی شهر است حالا...
-
پرتاب / شاپور بنیاد
جمعه 27 آبان 1401 15:53
. آیا فقط من ترانههای فراموش را زمزمه میکنم یا این رسم آموختن مرگ است که تکههای خاطره را از هر سو جمع میکند تا باز به هر سو پرتاب کند #شاپور_بنیاد ▫️گرته ▪️@Garte_mag
-
کتاب تحلیل چهار منظومهی عاشقانه از منظر نظریهی کهنالگویی / صالح ابو عذ ار
جمعه 27 آبان 1401 15:52
. تقدیرِ کتابِ «تحلیل چهار منظومهی عاشقانه از منظر نظریهی کهنالگویی» این بود که در میانهی خشم و خون منتشر شود! کتابی که بیش از دوسال بر آن درنگ کردم و یک سال نیز در هزارتوی نشر ماند. براستی در میانهی این همه خشم و خون، از انتشار کتاب خویش هرگز نمیتوانم شادمان باشم و جای شادباش هم نیست؛ امّا همواره باید در مسیر...
-
واکاویمجموعهشعر پراکندههاوپرندگانیازایندست/ مهدیمهدوی / کانال مخفیگاه
جمعه 27 آبان 1401 15:51
پرندهای که پشت پنجره میخواند کرم در دهان دارد پنجرهی مشبکی که راوی نور است کرم در بدن دارد پرندهای که در دهان دارم میپرد روی این صفحه میپرد توی چشمهات زبانت را نک میزند پنجرهای که در پلک گرفتهای میبندی. مهدی مهدوی بعد از »خاومیانه غمگین«(1)، مجموعه شعر »پراکندهها و پرندگانی از این دست«(2?) را از طریق...
-
شهر آغوش / یزدان سلحشور
جمعه 27 آبان 1401 15:50
نه بوسه را میشناسد زن نه مرد بر در میکوبد آغوش شهرِ کوچکیست که در آن خبرها میپیچد اغلب عطر همسایهی خبرچینیست که در کوچه پسِ هر عبورِ دلبرکان با مردمان سخن میگوید بگذار زبانِ تو نانی باشد در این قحطی به دهان میگذارم و سال نو میشود چقدر باید پیر شد که به بوسهای بسنده کرد؟ نه گزمگان با اسب در پیام میدوند نه...
-
تکرار تاریخ خون و شراب / وحید ضیایی
جمعه 27 آبان 1401 15:50
بارها خودم را کنار میرزاده عشقی تصور کردهام زمانیکه از سر میز کارش برخاست تا به ندای نا آشنایی از مهمانی ناخوانده پاسخ دهد و تیرهایی خبیث جوهر قلماش را به صفحات تاریخ پاشید. با ایرج میرزا بودهام در کنسرت باغ شاه عارف قزوینی وقتی دلت با شاه بیلیاقت نیست اما به واسطهی قجریبودنت تاب طعنههای دوست تصنیفنگارت را هم...
-
سه گانی / فاطمه رضایی
جمعه 27 آبان 1401 15:49
قلم شد تا بفهماند نباید تیشهها ما را بیازارند؛ درختان هم زبان دارند. # فاطمه_پوررضایی_مهرآبادی ┄┅─═◈═─┅┄
-
سه گانی / لیلا پور حسین
جمعه 27 آبان 1401 15:48
یک دو گنجشک که گندم بردند؛ غافلت کردند و کشت را خیل ملخها خوردند. #لیلا_پورحسین ┄┅─═◈═─┅┄
-
ارتش گرسنگی / ناظم حکمت
جمعه 27 آبان 1401 15:46
ارتش گرسنگی راه میرود راه میرود تا دلی از عزای نان درآورد تا دلی از عزای گوشت درآورد تا دلی از عزای کتاب درآورد تا دلی از عزای آزادی درآورد. راه میرود، پلها را در مینوردد، چون دَمِ شمشیر میبُرد راه میرود درهای آهنین را میدرَد، حصار دژها را واژگون میکند پای در خون راه میرود. ارتش گرسنگی راه میرود با...
-
داس / شروین سلیمانی
جمعه 27 آبان 1401 15:40
ای داسهای کهنه که بر تیغههایتان خشکیده خونِ یاسِ بنفش و سپیدِ ما ما کاشتیم و تیغِ شمایان نمیرسد هرگز به عمقِ خاک و به بذرِ امید ما ما سبز میشویم ما بیشه میشویم ما بر خلافِ میلِ شما ریشه میشویم بعد از هزار سال ما وارثانِ شادی و اندیشه میشویم روز زوالِ ظلمِ شما داسهای مرگ از راه میرسد خواهید سوخت با همهٔ...
-
آبان / محمد جلیل مظفری
جمعه 27 آبان 1401 15:39
ای آسمان, باران بزن همباز آبان است! بر خاک جاری گشته خون نوجوانها نیز خون میچکد از پیکر رنگینکمانها نیز
-
لعنت نامه / عزیز بن اردشیر استر آبادی / ترجمه شاهرخ تندر صالح
جمعه 27 آبان 1401 15:29
فنّ ادبیّات: کلابٌ دِماءُ المسلمین شرابُهُم و لحمَ البرایا یأکلون تنقّلا شیاطینُ یؤذون الخلایقَ رَغبةً عفاریتُ یَسفَکنَ الدّماءَ تطاولا فَتَعساً لهم مِن مَعشَرٍ لَیس فیهِمُ ذِمامٌ و لا عهدٌ لخَلقِ و لا وَلا عزیز بن اردشیر استرآبادی، بزم و رزم ، ص۱۹ ترجمهٔ سردستی: سگانی که شرابشان خون مسلمانان است و گوشت آفریدگان خدا...
-
مترو / محسن صلاحی راد
جمعه 27 آبان 1401 14:37
همه کمی عقبتر ایستادهاند از خطوط از آن به این از این به آن نگاهشان به روی هم نمیکند درنگ یک زمان «تو!» «من؟» «نمیروی جلو؟» «خودت چرا نمیروی؟» «تو چه؟ نمیروی؟» «تو میروی برو.» نگاهشان فکنده بر زمین هم آن هم این همه هنوز کمی عقبتر ایستادهاند در سکوت. ۲۶ آبان ۱۴۰۰
-
تسلیم / سید علی میرافضلی
جمعه 27 آبان 1401 14:34
تک تک، چراغ ها تسلیمِ شب شدند بی چشم های تو. #سیدعلی_میرافضلی @seyedalimirafzali
-
قربانی / امیر دادویی
جمعه 27 آبان 1401 14:32
قربانیِ روحِ داسها را چه کنیم؟ لبخندِ کریهِ خاصها را چه کنیم؟ تکلیفِ معاویه که روشن شدهاست تا حیلۀ عمروعاصها را چه کنیم! دوازدهم مهر هزاروچهارصدویک #امیر_دادویی @amirdadooei
-
قصه ی شب/ حسن اسدی
جمعه 27 آبان 1401 14:31
تنِ چرکینِ شب را چنگ می زد هیولایِ سیه چنگالِ توفان سروش خفته را آگاه می کرد زتقدیرِ سیاهِ شوربختان عروس اختران در حجله ی عرش زدست ابرها شلاق می خورد زخنجر بازیِ ابلیسِ نیرنگ اهورا درسکوتِ خواب می مُرد ازانگشتانِ گردون.میتراوید فشارِجانگزایِ پنجه ی گور ز تیرِشبروان،درسینه می مُرد خروشِ دیده بانِ قلعه ی نور سیاهی...
-
مرزهای آزادی / مهدی تدینی
جمعه 27 آبان 1401 14:31
بین آزادیهای فردی و اختیارات دولت/حکومت نسبتی معکوس وجود دارد. یعنی هر چه دامنۀ اختیارات دولت بیشتر شود، آزادیهای فردی محدودتر میشود. بنابراین، کسب آزادیهای فردی یعنی محدود شدن اختیارات دولت. اساساً «آزادی» به معنای «آزادی در برابر حاکمیت» است. بنابراین آزادی یعنی محدود کردن دولت/حکومت؛ یعنی شهروندان اجازه ندهند...
-
دلنوشته /مرثیه قلم
جمعه 27 آبان 1401 14:30
تو خیابون راه میرفتم امروز، از بزدلی خودم داغون شدم تو مسیر خیلی ناراحت بودم از اینکه چرا از بچگی رگ غیرتمونو بریدن.... دهه شصتیا تو جنگ به دنیا آمدیم توجنگ زندگی کردیم و تو جنگ می میریم داغونم، داغون بچه ای که هرگز به دنیا نخواهم آورد از ترس اینکه تو کشورم نه تنها خوشی نمی بینه وقطعا به تباهی کشیده میشه داغونم برای...
-
و بغض / سید مرتضی معراجی
جمعه 27 آبان 1401 14:29
و بغض آخرین مسافر گلوی من هنوز کنار ایستگاه این زمان نشسته تا قطار گریه ... نه چه انتظار باطلی در این زمانه ای که سوت می کشد قطار بی توقف صدای درد صدای ممتدی که در میان کوه و دشت به هرچه می خورد پای پس نمی کشد که این صدای بغض های دیر سال ماست ما که هرچه داد می زدیم در گلویمان به شکل بغض می نشست می نشست تا قطار گریه...
-
کار جهان به تار موی تو بند است / محمدعلی شاکری یکتا
جمعه 27 آبان 1401 14:29
* عجب سماجت خوشرنگی! حتی نمی گذاردم این بار از تاب زلفکت غزلی گویم یا مثل شاعران سبک خراسانی فاخرترین قصیده ی دنیا را بر نقش کاشی محراب بر کشم. حتی نمی گذاردم چون شاعران شیوه ی هندی نازک خیال ، واژه ی شعرم را بردارم و به رندی و تردستی شلیک این گلوله ی سربی را که بددلانه رها شد به قلب آهوی کوهی در دفتری بنشانم. انگار...
-
بخشهایی از کتاب دموکراسی یا دموقراضه / آفرینش
جمعه 27 آبان 1401 14:28
1) مردم همه گوسفندند و ما چوپان: حواستان باشد! بزرگترین اشتباه در حکومت، بها دادن به مردم، یا ارزش قائل شدن برای مردم است. شما مطمئن باشید که اگر برای مردم، ارزشی بیش از گوسفند قائل شوید، نمیتوانید بر آنها حکومت کنید. بهای مردم را شما معین میکنید، نه خودشان. اگر شما بر مردم قیمت نگذارید، آنها قیمتی بر خودشان...
-
جای خالی مرا / سعید سلطانی طارمی
جمعه 27 آبان 1401 14:27
مُردهام. جای خالی مرا به یک درخت دادهای. روزها میروند و خاطرات ما کهنه میشوند و درخت تو خاطرات کهنه را به کام میکشد و بزرگ میشود و ستارگان روی برگهای تازهاش وَرجه وُرجه میکنند جای پایشان نام من تنوره میکشد و تورا به نامهای ناشناس تو بانگ میزند. از درخت کنده میشوی و میان آسمان و من چرخ میزنیّ و چرخ...
-
خاموشی در بزنگاهها / محسن صلاحی راد
جمعه 27 آبان 1401 14:24
شاعران چرا در این بزنگاه تاریخی اغلب یا خاموشاند یا کمحرف؟ واضح است و نیکپی: بیان استعاری و اسطورهای، جای آنکه در بزنگاه دیگری مغزها را بینبارد از دوگانهانگاریهای بدعاقبتش، دارد جای خود را به بیان مدنیتری میدهد، بیانی که قرار نیست ما را با سراب دیگری بفریبد و خونهای ریخته را جوهر آواز کردنِ نام این و آن...
-
قفل / لاادری
پنجشنبه 12 آبان 1401 19:22
روزی تمام قفلهای زنگ خورده سبز خواهد،شد قفل زبان بسته ما نیز
-
اسماعیل نوریعلا / ویکی پدیا
پنجشنبه 12 آبان 1401 14:37
زاده ۲۳ بهمن ۱۳۲۱ (۷۹ سال) محل زندگی آمریکا نام(های) دیگر ا.ن. پیام، [۱] ماهیار [۲] زمینه کاری شاعر ، منتقد ادبی ، روزنامهنگار ملیت ایرانی همسر(ها) شکوه میرزادگی (ازدواج: ۱۹۹۰) خویشاوندان پرتو نوریعلا (خواهر) شهرزاد سپانلو (خواهرزاده) وبگاه وبگاه اسماعیل نوریعلا اسماعیل نوریعلا (زادهٔ ۲۳ بهمن ۱۳۲۱) [۳] استاد...
-
مراقب کلاغ ها / اسماعیل نوری علا
پنجشنبه 12 آبان 1401 14:24
ادامه دادهام سفری را که در زمان و مکانی معین آغاز شد اما زمان و مکان به سرآمدناش را تنها آیندگان خواهند دانست درست وقتی که قرار است من آویخته از ستاره و تکیه داده به ماه تماشا شان کنم که آزادی مرا به سوگ نشسته اند. شتابان آمدم و خرامان میروم با ثانیه شمار نفسها و گردش خونی که نمیداند چرا میگردد. سفرم کتابی پر...
-
جوک / علی رضا الیاسی
پنجشنبه 12 آبان 1401 14:09
از گفتن جوک های با مزه در گوشت از گریه هایی که نکردم توی آغوشت از هر ادایی که برای تو در آوردم گفتی بمیر و...! من برایت واقعا مردم از هر خیابانی که افتادم به دنبالت خوشحال بودم !چند روزی خوب شد حالت از تاکسی در بستی ام تا کافه ی ژاندارک از اول بد مستی ام تا کافه ی ژاندارک از علت تاخیر هم چیزی نپرسیدن تا بی هدف هر روز...
-
مبحثی در مورد شعر نو و درک اشعار در قالب نیمائی / محسن فرخی
پنجشنبه 12 آبان 1401 14:05
گاهی اوقات از بعضی افراد انتقاداتی در مورد شعر نو می شنویم که آن را سبک شمرده و معمولا شعر نو را شعری بی مفهوم و غیر قابل درک می دانند. اولا باید بدانیم که این افراد شعر نو را چگونه تعریف می کنند و دوم اینکه از شعر و شاعری و بالطبع از شعر نو چه می دانند. اصولا درون مایه شعر نو احساسات، تجربیات فردی شاعر، عشق و سیاست...
-
آزاد تر / محسن صلاحی راد
پنجشنبه 12 آبان 1401 14:01
نه بر سر بلندی نامی نه در پی روایی کامی نه خونش از چکیدن می ماند نه قلبش از تپیدن می ماند می گوید و به خنده می پوید و رونده ای پیش پایگاه تو افلاک سر به زیر جا داد رد این هنوز مشو خرسند آزادتر بمیر