تا نگیرد خو به وهم این شب تاریک ،
دست هایم التماس آلود،
می خزد بر دامن چین خورده ی مهتاب
ماه اما می چکد چون اشک شمعی در عبور باد.
باز می بینم تن آیینه را در جلجتای خواب....
آن خاربوته ام که در این کوره راه پرت
جز قهر تند باد نصیبی نبرده ام
آدم اگر عقوبت عصیان خود کشید
تقصیر من چه بود که سیبی نبرده ام
بذر هزار شبهه فشاندند در دلم
بذر هزار پرسش بی پاسخ از ازل
تخدیر عافیت طلبی کارساز نیست
وقتی که این سوال خروسی ست بی محل
ناظر به این تسلسل و تکرار فاجعه
قادر به هیچ کار نبودن -عذاب من -
هر روز در خیال خودم می شوم شهید
تمکین این معارضه -سرب مذاب من -
اندیشه رهایی این بندیان خطاست
تقدیس می کنند چو زنجیر خویش را
هر مهره ای اگر که به میدان باوری
تکرار می کند فقط این مات و کیش را
اردیبهشت 95
کتاب ” شرح حاشیه ” ، ( بررسی جریان های حاشیه ای شعر معاصر بعد از نیما ) ، تألیف احمد بیرانوند ، با مقدّمه ای از دکتر محمّد رضا سنگری ، از سوی نشر روزگار منتشر شده است . چاپ نخست این کتاب، با ۴۰۷ صفحه ، در شش فصل : مقدّمه ، شعر نیما یوشیج ،شعرموج نو ، شعر حجم و شعر گفتار ،به علاقمندان عرضه شده است . مؤلّف در یادداشتی می نویسد : ” اثر حاضر ، پژوهشی است که به جریان های حاشیه ای شعر معاصر بعد از نیما می پردازد.منظور ازجریان های حاشیه ای،جریان هایی است که در زمان خود جدی گرفته نشده اندو در میان شاهراه های ادبیات معاصر ، از اقبال آن چنانی برخوردار نبودند ، اما بانیان این جریان ها تأثیرقابل نجهی بر جهت دهی به شعر و نقد ادبی روز داشته اند وبسیار از آن ها بسترنوآوری و پیشگام جنبش های خلاقه ی بعدی گشته اند . با نگاهی به نقد وتحلیل های انجام شده بر شعر نیما متوجه می شویم با این که جریان ها ، همیشه مورد بحث و گرمی بازار مجلات و محافل ادبی بوده اند، اما هیچ گاه به طور جدی وجزء گرا ، جزدر مواردی خاص ـ در سال های قبل از انقلاب ـ بازخوانی و تحلیل نشده اند .پژوهش حاضر به تحلیل تئوری ها وساختارپیشنهادی ، فاصله تئوری وشعر فعالان این جریان ها می پردازد وهمین طور نوع نگاه و نقدی را که به واسطه ی تأثیر جریان های مذکور، درادبیّات معاصر رواج یافته است، بررسی می کند.”
احمد بیرانوند ، متولّد ۱۳۶۳ درخرّم آباد؛ در زمینه ی شعرآزاد، فتو شعر، ساختارشناسی نوع جدیدی از داستان با عنوان داستان عبور، پژوهش و نثرشناسی داستان معاصر، ساختارشناسی شعر حجم نیز فعّال است .
مجموعه شعر” اشراق در بی شمسی “،مجموعه نثر ” ناگفته های جبرییل ” ،ترجمه شده به انگلیسی (دو زبانه) ،” گریستن برای بلوط های بی کلاه “و … از دیگر آثار اوست. وی که تصمیم دارد ویرایش جدیدی از این کتاب را ارائه دهد ؛ در این مورد می گوید : ” کلی گویی، نبود منابع منسجم و همین طور تلاش برای رسیدن به متدی مناسب برای نقد جریان های این چنینی شعر معاصر، بهانه ی پژوهش و چاپ این کتاب بود که امیدورام مجالی باشد که بتوان ادامه این جریان ها را در دهه های اخیر در جلد دوم این کتاب پی گرفت…” معرّفی این کتاب را با جملات پایانی دکتر محمّدرضا سنگری ، در مقدْمه ، به پایان می رسانیم : ” مطالعه ی این اثر ارزنده را به همه ی دانشجویان ، دبیران زبان وادبیات فارسی وپژوهشگران و علاقه مندان به شناخت عمیق تر ودقیق تر جریان های شعر امروز توصیه می کنم … “
قسمتی از افسانه/نیما یوشیج
می توانستی ای دل ، رهیدن
گر نخوردی فریب زمانه
آنچه دیدی ، ز خود دیدی و بس
هر دمی یک ره و یک بهانه
تا تو ای مست ! با من ستیزی
تا به سرمستی و غمگساری
با فسانه کنی دوستاری
عالمی دایم از وی گریزد
با تو او را بود سازگاری
مبتلایی نیابد به از تو
افسانه : مبتلایی که ماننده ی او
کس در این راه لغزان ندیده
آه! دیری است کاین قصه گویند
از بر شاخه مرغی پریده
با آن کبوتران/هوشنگ ابتهاج
بی مرغ، آشیانه چه خالیست!
خالیتر آشیانۀ مرغی
کز جفت خود جداست!
آه، ای کبوتران سپید شکسته بال!
اینک به آشیانۀ دیرین خوش آمدید.
اما، دلم به غارت رفته است
با آن کبوتران که پریدند،
با آن کبوتران که دریغا
هرگز به خانه بازنگشتند . . .
حریق خزان/فریدون مشیری
حریق خزان بود...
همه برگ ها آتش سرخ، همه شاخه ها شعله زرد
درختان همه دود پیچان به تاراج باد
و برگی که می سوخت، میریخت، می مرد
و جامی سزاوار چندین هزار نفرین که بر سنگ می خورد
من از جنگل شعله ها می گذشتم
غبار غروب به روی درختان فرو می نشست
و باد غریب، عبوس از بر شاخه ها می گذشت
و سر در پی برگ ها می گذاشت...
فضا را صدای غم آلود برگی که فریاد می زد
و برگی که دشنام می داد
و برگی که پیغام گنگی به لب داشت
لبریز می کرد،
و در چشم برگی که خاموش خاموش می سوخت...
نگاهی که نفرین به پاییز می کرد...
حریق خزان بود،
من از جنگل شعله ها می گذشتم،
همه هستی ام جنگلی شعله ور بود
که توفان بی رحم اندوه
به هر سو که می خواست می تاخت،
می کوفت، می زد، به تاراج می برد
و جانی که چون برگ
می سوخت، می ریخت، می مرد
و جامی سزاوار نفرین که بر سنگ می خورد...
شب از جنگل شعله ها می گذشت
حریق خزان بود و تاراج باد
من آهسته در دود شب رو نهفتم
و در گوش برگی که خاموش می سوخت گفتم
مسوز این چنین گرم در خود، مسوز
مپیچ این چنین تلخ بر خود، مپیچ
که گر دست بیداد تقدیر کور
تو را می دواند به دنبال باد
مرا می دواند به دنبال هیچ
#فریدون_مشیری
@Aryaeichanel
یکی از برنامه های تقریبا ثابت تمام گروه های ادبی مجازی ، بداهه گویی است. بداهه گویی شیوه ای برای سرودن "درحال" و "فوری" یک شعر است که از قدیم الایام در محافل ادبی مرسوم بوده و اینک شکل و سیاق متنوع تری یافته است. بدین صورت که درشکلهای گوناگون زیر اجرامی شود :
_بداهه با کلمات خاص
_بداهه در قالبهای خاص (ترجیحا قالب های شعرکوتاه)
_بداهه با تصویر
_بداهه با حرف یا کلمه ی پایانی بیت پیشین
_بداهه با ردیف یا قافیه ی خاص
_بداهه ی موضوعی و...
این نوع تفنن ادبی غالبا برای تشحیذ ذهن و ایجاد شور و پویایی و گاه حتی زورآزمایی و قدرت نمایی بزرگان شعر، در میان شاعران محافل ادبی قدما جریان داشته است. صرف نظر از محاسنی که این گونه ی سرگرمی می تواند برای شاعران و دست کم تازه کاران داشته باشد ، آسیب هایی جدی به حوزه ی شعر وارد می کند که به نمونه هایی از آن اشاره می کنم.با توضیح این نکته که هرگاه یک رفتاری از حد و حدودخودش خارج و به افراط کشیده شدبیشتر از فایده هایش ضرر رسان خواهد بود.
و اما آسیب هایی که بداهه گویی های فضای مجازی برای شعر امروز دارد:
_پایین آوردن سطح ذایقه ی ادبی مخاطبین با تزریق مداوم شعرهای بالغ نشده ی بداهه
_ انتشار سریع شعرهای پرداخت نشده ی بداهه در فضای گروه ها و کانال ها و ناامیدکردن مخاطبین جدی شعر
_ایجاد غرور کاذب در جوانان تازه کار که احیانا در چند بیت بداهه موفقیتی کوچک داشته اند.
_تنبل کردن شاعران برای رویکرد جدی به مطالعه و تلاش برای سرودن شعرهای جدی و فخیم
_آسیب واردکردن به مجموعه ی زبان فارسی با ارایه ی کلمات دم دستی و سخیف و فوری در ابیات بداهه
_تقویت فضای شانه خالی کردن شاعران بداهه سرا از مبحث نقد جدی اشعارشان (چون راحت می نویسند بداهه. و این یعنی: نقد نکنید)
_تقویت حس سطحی نگری و احساس زدگی با ارایه ی ابیاتی کاملا سطحی و حسی که یک لحظه مخاطب را جذب می کنند و تمام.
بدین صورت می توان با یک حساب سرانگشتی متوجه شد که شیوه های گوناگون
"بداهه سرایی" که امروزه در فضاهای مجازی رایج است بیشتر از آنکه مفید باشد ،مضر است و خوب است که مدیران محترم گروه های ادبی به این موضوع دقت داشته باشند و حداقل به یک یا دو مورد در طول ماه اکتفا کنند تا بتوان از فواید کم آن به نفع شعر و شاعر، استفاده کرد.
البته ناگفته پیداست که در موارد بسیار نادری در جریان بداهه گویی ابیات ماندگار و زیبایی هم آفریده شده و
می شود.
اما این موارد اندک نمی تواند صدورمجوز برای بداهه سرایی مداوم و ضربه زننده باشد ..
#پاییز_رحیمی
#نکته
#بداهه گویی
@paeizrahimi