به استقبال روز جهانی زن
او پیش از آنکه آهو باشد
یا پیش از آنکه آه
او پیش از آنکه آتش باشد
یا پیش از آنکه ماه،
انسان عصر ماست.
یک زن، که در ادارهی خود کار میکند
و کیف کوچکش
از زندگی پر است
او با حضور روشن خود در میدان
ابهام رازوار حیاتش را
از سایههای گنگ برون میریزد
و بوی خویش را
در آب و خاک و آتش ما جاری...
اینسان
جریان عادی نفسش را
براعتماد خفتهی هستی
حک میکند
و مثل یک نشان عمومی
در هرکجای هستی امروزی جهان
لبخند میزند.
حتی اگر
با بادهای گمشدگی
که از چهار سوی زمین میوزند
خم میشود، نمیشکند
او،
از خانه تا کرانههای جهان کار میکند
و مثل آن سرود عمومی
از هرزبان که میشنوی
زیباست.
به امیر زارعی
پندارِ یک رهاییِ موهوم
گاهی
در ناکجای دیدۀ ما جلوه میکند
رسواتر از سخاوتِ ابری خشک
اینک
ما ماندهایم و وسوسهای تاریک
در دخمههای تشنهکُشِ این گمانِ شوم
پندارِ یک رهاییِ موهوم.
۱۷ بهمن ۱۳۸۸