گذشته فقط در ذهن آدمها نیست. در مکانها معلق است و در اشیا حضور دارد. تکه هایی از گذشته و یادبودهایی از عزیزان در این اشیاست. ادکلنی که پدرت برای تولد چند سال پیش ات خریده و حالا ظرف خالی اش مانده. زنجیر نقره ای که سیاه شده و یادگاری دور است. گلبرگ خشکی لای کتاب. دستیند پلاستیکی که برادرت در کودکی برای تو ساخته و با این که سی سالگی را سپری کرده نگه اش داشته ای ....
به این لیست بلند بالا وسایل شخصی خودت را که مدتی با آنها همراه بوده ای اضافه کن. خدا می داند آنها را چند خانه با خودت کشیده ای که باور کنی گذشته ها نگذشته.
همیشه فکر کرده ای فرصت برای بیرون ریختن این اشیا و رهایی از بار خاطرات هست. حتی متوجه شده ای برخی از این اشیا خالی از خاطره شده اند و یادت نیست مربوط به چه کسی و چه تاریخی است. باز هم گفته ای یک روز بالاخره از دستشان خلاص می شوم. در خانه بعدی شاید.
اما طنز ماجرا اینجاست که ناگهان متوجه می شوی همین حس ها را نسبت به وسایل فرزندت داری حتی وقتی خودش می گوید چیزی را نمی خواهد و اصرار می کند بیرون بیندازی اش. انگار بیرون ریختن این اشیا دل کندن از لحظه هایی است که در روزهای دور یا نزدیک با او گذرانده ای و این اشیا در آن لحظه حضور داشته اند.
نوشتن شعر نوعی ماجراجویی است که به ما کمک میکند تا زبانی غنی داشته باشیم و با کلمات، تصاویری شفاف نشان دهیم. شعر نوع خلاقانهای از نوشتن است که حتی اگر کنج اتاق و در میان کاغذپارههایتان باشد و هیچوقت منتشر نشود هم اثرش را خواهد گذاشت.
بعضی میگویند شعر زمانی ساخته میشود که بهترین کلمات، در بهترین مکانها قرار میگیرند. یا گاهی هم توصیف صحنه با کلمات. در این نوشته به دنبال معنی و چیستی و تاریخچۀ شعر نیستیم. ما میخواهیم بدانیم اگر فکر میکنیم ذوق شعر و ادب در وجود ما نهفته است، برای پرورش و ظهور آن چه کاری میتوانیم انجام دهیم.
پیشنهاد: شرکت در کلاس آنلاین شعرنویسی
برای شروع بهتر است تا میتوانید شعر بخوانید. فارغ از اینکه در کدام مرحله از سرودن شعر هستید باید به صورت مستمر شعر دیگران را دنبال کنید. اشعار تمام دوران را بدون توجه به اینکه در چه زمان و موقعیتی سروده شده بخوانید. سعی کنید از نوع شعرها و تکنیکهای به کار رفته در آنها یاد بگیرید و استفاده کنید. بسیاری از افراد شعر نمیخوانند به بهانههایی مثل:
شعر دیگران روی من تأثیر میگذارد و میخواهم یک کار خاص ارائه کنم.
شعر من از قلبم بر آمده و یک نوع بیان خود است.
شعر یک نوع بیان هنری است و هیچ قاعدهای برای آن وجود ندارد.
مادرم میگوید تو استعداد کافی داری.
و…
همۀ این استدلالها میتواند درست باشد، اما اگر میخواهید شعری برای انتشار آماده کنید باید قدمبهقدم پیش رفته و همۀ نکات را در نظر بگیرید.
از شاعران نامور فارسی، به جز سعدی و حافظ که آشنای ذهن همۀ ما هستند، اشعار بیدل دهلوی، صائب تبریزی، طالب آملی و وحشی بافقی تأثیر مهمی بر روند سرودن شعر دارند و از شاعران معاصر هم میتوان به نیما یوشیج، احمد شاملو، حسین منزوی، فروغ فرخزاد، هوشنگ ابتهاج، نصرت رحمانی و شفیعی کدکنی اشاره کرد. البته نباید صرفاً به خواندن آثار چند شاعر بسنده کرد و از آثار سایر شاعران خوب غافل شد. تا میتوانید شعر بخوانید.
وقتی شعر افراد زیادی را میخوانید یک آموزشگاه غیرمستقیم با معلمهایی خاص و منحصربهفرد خواهید داشت.
اما در کنار شعر، خواندن داستان، رمان و حتی روزنامهها را نادیده نگیرید. مهمترین ویژگی شاعر این است که بتواند با جهان ارتباط برقرار کند بنابراین خوب است که مسائل روز را نیز در نظر بگیرید.
اگر خواندن اشعار کهن و کلاسیک برایتان جدی است و دوست دارید یک مجموعه از همه آنها در اختیار داشته باشید، سایت گنجور برای شماست. میتوانید آن را همیشه روی مرورگر خود داشته باشید تا هر زمان که به سراغ گوشی یا سیستم خود رفتید، چند شعر بخوانید و با انرژی افزونتر کارهایتان را پیش ببرید.
برای دقیقتر شدن در شعر و درک کردن اصطلاحاتی که شاعر در شعر خود بیان کرده است، بهتر است که با آرایههای ادبی نیز آشنایی داشته باشیم. به همین منظور میتوانید به مقالات زیر که به صورت مفصل به هر موضوع پرداخته مراجعه کنید، تا بتوانید در هنگام شعر خواندن بهتر مطالب را درک کنید و از آنها برای خود ایده بگیرید.
همیشه در حال نوشتن باشید و دست از قلم برندارید. اشتباه اکثر افراد در زمینه شعرنویسی، این است که فکر میکنند باید در انتظار الهام به سر ببرند تا شعری بنویسند. درحالی که هرچه بیشتر تمرین کنید و همراه با خواندن شعر دیگران، خودتان هم بنویسید، میتوانید از دل همین تمرینها به چیزی که میخواهید برسید. هرچند شعرهایتان بدون ساختار مناسب و بیمعنی باشد.
به خودتان اجازه دهید که گاهی بد بنویسید اما از نوشتن دست نکشید. نمیگوییم تمام روز خود را پشت میز نشسته و صرف نوشتن کنید اما یک روال نوشتاری مشخص داشته و به آن پایبند باشید. مثلاً برای خودتان تعیین کنید که روزی دو جمله بنویسید و به هر طریقی این کار را انجام دهید. نوشتن روزانه مهارتهای شعری شما را بهبود بخشیده و تقویت میکند.
بعضی افراد صبحها حال خوبی برای نوشتن دارند بعضی عصر و بعضی شب، مهم این است که زمان خودتان را پیدا کنید و ببینید چه چیزهایی به شما امکان سرودن یک شعر خوب میدهد. میگویند ویکتور هوگو به محض بیدار شدن از خواب، ایستاده به سمت میز میرفت و شروع به نوشتن رمان یا شعر میکرد.
گاهی میتوانید از موضوعات خیلی ساده در زندگی و محیط اطراف خود مثل: روند شغلیتان، اسباببازی فرزندتان، گلدان گل روی میزتان و… ایده گرفته و آن را در ذهن بپرورانید.
همیشه با خودتان کاغذ و قلم داشته باشید یا به عبارتی « دائمالدفترچه» باشید. هر چه به ذهنتان میرسد را بنویسید. لزومی ندارد همین که پای کار نشستید یک مثنوی بلند یا یک غزل عاشقانۀ کامل بسرایید بلکه شعر گاهی مثل یک ساختمان بلند با آجر روی آجر گذاشتن و مرور زمان شکل میگیرد. بنابراین عجله نکنید. با این کار مجموعهای از تداعیها و نوشتههایی خواهید داشت که میتوانید به تدریج آنها را ویرایش و تکمیل کنید.
«عزیزان خود را بکشید.» بازنگری را دست کم نگیرید. اینکه قافیههای شعر شما همه درست است و قصۀ آن به پایان رسیده یا اینکه شما دوستش دارید دلیل کامل بودن آن نیست. شعر خوب خواننده را به حرکت در میآورد و او را تحت تأثیر قرار میدهد. به درستی با او ارتباط برقرار میکند. نوشتن شعری به این صورت مشکل است و نیازمند بازنگری و دقت زیاد.
بسیاری از شعرا و نویسندگان وقتی پس از چند روز یا چند ماه به متن پیشنویس خودشان نگاه میکنند میگویند: «واقعاً من اینها را نوشتهام؟»
وقتی شعری را نوشتید که فکر میکنید کامل است، آن را کنار گذاشته و بعد از گذشت زمانی مشخص دوباره به سمت آن برگردید. در این مدت میتوانید روی شعرهای قدیمیتر خود کار کنید و شعر تازه نیز بسرایید. تأکید میکنیم: خواندن شعر را هم هیچگاه متوقف نکنید. با دانستن اینکه میتوانید بعداً به کار خود بازگردید و آن را اصلاح کنید، در نوشتن اولیه، به خودتان آزادی بیشتری خواهید داد.
شعر خود را در معرض نقد و بررسی قرار دهید. نظر بزرگان ادبی را نادیده نگیرید و از به اشتراکگذاری کار خود با آنها واهمهای نداشته باشید. ممکن است بعضی کار شما را دوست داشته باشند و بعضی هم نه. تمام نکات را یادداشت کرده و در بازنگری از آنها استفاده کنید.
اگر مشکلی در شعر شما وجود دارد نگویید: «این سبک من است» و اگر سبک شما چنین است بدانید راه را اشتباه رفتهاید.
تکنیکها و قواعد شعری را بشناسید و یاد بگیرید. مهارتهایی مانند حذف کلمات غیرضروری، استفادۀ بهجا از کلمات و شیوۀ قرار گرفتن آنها در کنار هم به طور مناسب و مواردی از این دست، برای تصویرسازی و ایجاد یک نوشتۀ هنرمندانه لازم است و به ساختن یک نوشتۀ تأثیرگذار کمک میکند.
سعی کنید در این مسیر به طور مداوم از فرهنگ لغت استفاده کنید. اولین واژه یا جملهای که از ذهنتان میگذرد را نپذیرید. با رجوع به لغتنامه میتوانید برای یک کلمه، مثلاً «رنج»، جایگزینهای زیبایی بیابید. یکی از بهترین و در دسترسترین منابع برای یافتن متردف، سایت واژهیاب است.
با کلمات بازی کنید و آنقدر آنها را در نوشته خود جابهجا کنید تا به مقصود مورد نظر خود برسید.
مهم نیست موضوع شعر شما چیست. فقر، مرگ، عشق یا هرچیز دیگر. در هر صورت باید آن را به مخاطب نشان دهید. مطابق همان جملۀ معروفِ چخوف: «نگو، نشان بده».
برای تصویرسازی در شعر، از همۀ اجزای طبیعت، رنگها، اشیاء، حالات و رفتار انسان و… استفاده کنید.
در ادامه نمونههایی از خلق تصویر در شعر فارسی را با هم میخوانیم:
بستم به پای خستۀ لب
دست خنده را…
برداشتم نگاه ز چشم پرآتشش
گفتم: دریغ و درد
کو داوری که شعله زند بر طلسم سرد؟
کوبم به روی بیبی چشم سیاه تو
تکخال شعر را
گویم کدامیک؟
نصرت رحمانی
نگاه مرد مسافر به روی میز افتاد:
چه سیبهای قشنگی!
حیات نشئۀ تنهایی است
و میزبان پرسید:
قشنگ یعنی چه؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانۀ اشکال
و عشق، تنها عشق
تو را به گرمی یک سیب میکند مأنوس
و عشق، تنها عشق
مرا به وسعت اندوه زندگیها برد
مرا رساند به امکان یک پرنده شدن.
سهراب سپهری
غالباً دربارهی سهراب سپهری گفتهاند: «با شعرش نقاشی کرده و با نقاشیاش شعر سروده است.»
برای ایجاد یک دنیای ذهنی که خواننده در آن ساکن شود و معنا و مفهوم مهمی را دریافت کند، از هیچگونه تعبیر و تفسیر شاعرانه دریغ نکنید.