-
سر پوش شب... / علی رضا طبایی
پنجشنبه 24 بهمن 1398 09:56
شب را نمی شناسم گوگرد شعله واره ی خورشید، بال سیاه حایل خفاشان، و قار قار شوم کلاغان را، خواهد سوخت شبکورها،حقیرتر از آنند که طرح روشنا را از ذهن من بشویند اخم حباب های کف صابون می گوید: با کمترین تلنگر انگشت کودکی هم، سرپوش شب، دوام نمی آرد روز تلاقی تبر و تاک روز تلاقی تبر و سرو خورشید های دیگری از قطره های ریخته بر...
-
درنا / سامان سپنتا
سهشنبه 22 بهمن 1398 19:30
مثل درنایی که می جوید طعمه اش را در زلال برکه آرام می گذارم بر تنت لب را وین چنین طی می کنم شب را سامان سپنتا
-
برفی ترین آغوش/ محمد جلیل مظفری /امیر دادویی
سهشنبه 22 بهمن 1398 19:22
چند سالیست که با شاعر این مجموعه دوستم و نشانی آبشخور فکریاش را میشناسم. به یمن این دوستی، بارها خلوت پُرتماشا و پُرخاطره و افقهای ذهنیاش را به تماشا نشستهام. آنجا که دلگیر است به گوشهای پناه برده و میگوید: واژه واژه دلتنگی بیت بیت هجرانی آه با که باید گفت شرح این پریشانی تاجایی که انگار با این اندوهِ مدام...
-
پریزادا / سید قاسم ناظمی
سهشنبه 22 بهمن 1398 19:22
پریزادا به دنبال تو شب شد گردش ایام شبیخون زد به جان صبح رنج و غصه و آلام و شب بیوقفه و بیانتها بارید تا گم شد زمین در دامن حسرت، زمان در ورطه سرسام در این شب من همان فانوس امیدم که میخوانم: تو را ای جان" تو را من چشم در راهم شباهنگام " اگر چه شب، شبی دیوانه و وحشی است اما من اجاقی روشنم میسوزم و میسازم...
-
هراس / محمد رضا ترکی
سهشنبه 22 بهمن 1398 09:11
دریانوردان قدیمی آن جاشوان بیمحابایی که با امواج میرقصند دلهایشان همواره از آرامش مرموز دریاها هراسان است زیرا که میدانند آرامش دریا آبستن وحشیترین غوغای طوفان است. من از رکود و رخوت دل از لحظههایی اینچنین بیعشق بیحاصل بسیار میترسم!
-
شعرهایی شبیه شرایط / امیر دادوئی / محمد رضا راثی پور
شنبه 25 خرداد 1398 19:02
کتاب شعرهایی شبیه شرایط مجموعه ایست از 90 رباعی که توسط شاعر خوش قریحه جناب امیر دادویی در سال 91 و توسط انتشارات فصل پنجم منتشر شده است. بنده حقیر در این مجال کوتاه قصد ورود به مبحث رباعی معاصر و ویژگی ها و تفاوتهای آن با رباعی های متعارف و مالوف کلاسیک را ندارم اما باید این ویژگی را برای رباعی های معاصر برشمارم که...
-
بی تفاوت / زهرا معتمدی
یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 15:53
بیتفاوت شدم به زندگیام مثل یک «تیر ِ بیهدف» بودن دارم از انتظار میمیرم همهی عمر توی صف بودن غار غار کلاغها بودم زیر یک ژاکت زمستانی طعم تلخ «خدا نگهدار» و بوسهای سرد روی پیشانی نه به خود فکر میکنم نه به او کـارد تا اسـتخوان مـن رفته ظرف شامی که بی تو لب نزدم ظرف شامی که بی تو یک هفته ... هستیام زیر کفشهای...
-
دلیل تنزّل کیفی برخی مجموعه شعر ها / لیلا کردبچه –
یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 15:18
چه اتفاقی میافتد که اغلب شاعران جوان این سالها پس از انتشار اولین مجموعه شعر، سالبهسال از کیفیّت شعرشان کاسته، و به کمیّت اشعار و مجموعههایشان افزوده میشود؟ چاپ اولین مجموعه شعر برای شاعران، اولین قدم ورود به دنیای ادبیات مکتوب است و آنطورکه پیداست، برای گروهی از شاعران، سختترین قدم هم هست، و دقیقاً پس از...
-
روز مادر / رضا احسان پور
یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 15:06
مادرم شاعر نیست در عوض نصف غزل هاى جهان را گفته شعر را مى فهمد مادرم قافیهى لبخند است وزن احساس ردیف بودن مادرم مثنوى معنوى است حافظ و سعدی و خیام و نظامى اصلاً مادرم شعرترین منزوى است من رباعی هستم خواهرانم غزلند پدرم شعر سپید خانهى ما شب شعر صبح، بیدل داریم با کمى نان و پنیر ظهر، سهراب و عطر ریحان شب، رهى یا قیصر...
-
گفت و گو ی اسماعیل امینی با جواد شیخ الاسلامی
یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 13:50
ارزیابی شما از جریان شعر جوان کشور چیست؟ به نظرتان نقد در چند سال اخیر چقدر به این جریان کمک کرده است؟ وقتی می گوییم «شعر جوان» من آن قسمت جدیتر شعر جوان را میگویم. برای اینکه به هرحال در همۀ حوزههای دیگر هم همین طوری است. مثلاً وقتی میگوییم دانشجو، ممکن است یک میلیون نفر کارت دانشجویی داشته باشند و دانشجو به شمار...
-
بدرود / واصف باختری
جمعه 24 اسفند 1397 16:00
شنودم از زبان پیر سالاری که از دریا نوردان کهن بس رازها در سینه پنهان داشت: نشاید ناخدا را در دو کشتی گام بنهادن دریغا ناخدایان این سخن را یاوه می دانند دیگر ای ساحل امید ها بدرود!
-
هوم / محمد آزرم / منبع سایت شاعر
چهارشنبه 22 اسفند 1397 15:36
هوم ناشر : انتشارات بوتیمار شاعر : محمد آزرم قطع کتاب : رقعی نوع چاپ : تک رنگ نوع کاغذ : معمولی تعداد صفحات : 80 شابک : 9789649963501 بها : ۳,۵۰۰ تومان «در گوشه هایی که خطاب مقدورش نمی کند مشابهی استفاده شود برخی به اشاره برخی به ممکن در طرحی به اختلاف بزند گر چه این جا باید مصرف کند وجود باشد از معمول در قطعات معرض...
-
ستارهی شب من! / مهدی عاطفراد
جمعه 28 دی 1397 22:44
در اوج ظلمت شب تک ستارهای دیدم به تابناکی لبخند مادران امید به روشنایی خورشید از او در آن ظلمات عقیم پرسیدم: تو از کدام افق بردمیدهای؟ که از تماشایت شب نگاه من اینسان ستارهباران است و آسمان دلم غرق روشنی امید در این سیاهی یأس و هراس در این شبانهی تردید. تو از کدام فراز خجسته میآیی؟ که بردمیدنت اینگونه است...
-
تلخ و شیرین در شعر نیما یوشیج/ مهدی عاطفراد
جمعه 28 دی 1397 22:40
خیال رویم شیرین کند مدار حیات به شرط آنکه ز تلخیش برمتابی سر نیما یوشیج، در شعرهایش بارها از تلخی و شیرینی سخن گفته و فراوان، اینجا و آنجا، از صفتهای تلخ و شیرین استفاده کرده، حتا شعری هم به نام "تلخ" سروده است. تلخی و شیرینی در شعر نیما یوشیج، گاه با یکدیگر همراهند و گاه نه. یکی از چیزهای تلخ برای نیما...
-
ترمیم / مرتضی دلاوری
یکشنبه 18 آذر 1397 20:43
کلنگی بیاور مرمت کن این روح فرسوده را.
-
که میخندد؟ گه گریان است؟/ مهدی عاطفراد
سهشنبه 29 آبان 1397 12:04
بگو با من، چقدر از سالیان بگذشت؟ چهگونه پر میآمد قطار گردش ایام؟ ز کی این برف باریدن گرفته است؟ کنون که گل نمیخندد کنون که باد از خار و خس هر آشیان که گشت ویرانه به روی شاخهی مازوی پیری به نفرت تار میبندد در آن جای نهان (چون دود کز دودی گریزان است) که میخندد؟ که گریان است؟ نیمایوشیج بارها در شعرهایش از خندهها و...
-
دستهای گرم تو / مهدی عاطفراد
سهشنبه 29 آبان 1397 11:52
دستهای گرم تو برای دستهای سرد من پلی به سوی رستگاری است . چشمهای تو چراغهای روشن امید در شب سیاه و ترسناک یأس . قلب تو برای من آسمان بیکران و روشن همیشه صاف و آبی است . مهربانیات روزهای پاک و آفتابی است و وجود تو برای من تکیهگاه محکم و پناهگاه ایمن است آشیان گرم و روشن است در برابر هجوم بادهای سرد و سوزناک . و صدای...
-
خشم / محمد ابرغانی
جمعه 18 آبان 1397 19:31
خشاب ذهن خود را می کند با خشمهایش پاک و تیر واژه ها را می چپاند هرچه می گنجد بیا میدان برای توست آماده بیا آماج خشم خویش کن هر کس که می خواهی همین بقال در کوچه همین راننده تاکسی که می پیچاندت تا لقمه ای سنگین تر از پول ترا راحت بلنباند بیا تا پاچه گیری را هنر دانی همین آش و همین کاسه ست و اهریمن برای تو همین دور و بر...
-
نا کجا آباد / مقداد قنبری
جمعه 18 آبان 1397 19:18
پشت نقشه در سپیدایِ دلِ کاغذ آن وسط های کمی از آخرین پونس جنوبی تر ناکجا آبادِ بی رنگی ست...
-
رمه / مرتضی دلاوری
جمعه 18 آبان 1397 19:14
آسمان دوباره گرگ و میش ماه _تیز و بز _ دمید شب پا به ماهِ کرکسی گرسنه است.
-
اخوان از دیدگاه عباس کیا رستمی
جمعه 18 آبان 1397 16:36
" در فرودگاه مهر آباد، اخوان ثالث شبیه هر مسافر تازه کار و بی تجربه گویا اشکالاتی در باب اسباب و اثاثیه ی سفر داشت .قصد سفر به لندن داشت...به مسوول گمرک گفتم " این آقا مهدی اخوان ثالث است. مواظبش باش . خیلی عزیز است." مسوول گمرک از من پرسید : "کی؟ همین آدم ؟ " گفتم "بله. همین آدم."...
-
باران / مهدی عاطفراد
شنبه 28 مهر 1397 07:07
با خود مرا به ساحت سبز سرود برد باران با بارش همیشه دلانگیزش یادآور ترنم نرم ترانهها در دوردست آبی آهنگهای ناب. با خود مرا به اوج رهایی برد باران با بالهای نرم و سبکبار بوسهاش تا بیکرانههای فراتر از آرزو در بامداد روشن بیداری. آنجا، در آن مکان اثیری در دوردست نیلی پاکیزگی روح احساس کردم آزاد از تمام کدورتهام...
-
داستانی نه تازه/ مهدی عاطفراد
شنبه 28 مهر 1397 06:58
شامگاهان که رؤیت دریا نقش در نقش مینهفت کبود داستانی نه تازه کرد به کار رشتهای بست و رشتهای بگشود رشتههای دگر بر آب ببرد. اندر آن جایگه که فندق پیر سایه در سایه بر زمین گسترد چون بماند آب جوی از رفتار شاخهای خشک کرد و برگی زرد آمدش باد و با شتاب ببرد. همچنان در گشاد و شمع افروخت آن نگارین چربدستاستاد....
-
استاد / حسین شیردل
شنبه 28 مهر 1397 06:54
مستیِ باغِ پر از انگور، می گیرد مرا تا تو اقیانوس باشی، شور می گیرد مرا خوب می دانم فرار از دست او بی فایده است شیر من با چشم خود از دور می گیرد مرا خود به خود می آیم و مانند مومم دست او چون عسل از لانه ی زنبور می گیرد مرا این چنین دل می برد ، استاد برخی کارهاست ماهی ام اما بدون تور می گیرد مرا
-
اگر فرزند دبیرستانی داشتم! /پروفسور مهدی محسنیانراد
شنبه 21 مهر 1397 07:06
اخیراً کتاب «تفکر و سواد رسانهای» را فرستادند که ببینم. آن را تورق و فکر کردم اگر فرزند دبیرستانی داشتم مجبور بودم به او بگویم که کتاب را آنگونه خوب بخواند که نمرهای عالی بگیرد. چون در کشوری زندگی میکند که از دیرباز نظام آموزش و پرورش آمیخته با پروپاگاندای حکومتی آنچنان بوده که فرزندان این آب و خاک باید هر چه در...
-
شاه کوهان گران را بنگر/ مهدی عاطفراد
جمعه 30 شهریور 1397 20:54
در کوهستان شعر نیما، کوههایی بلندبالا وجود دارد. اغلب آنها کوههای محلی اطراف یوش و نور و کجور و بلده هستند. نخستین بار در "افسانه" نیما بعضی از این کوهها را معرفی کرده، از جمله کوه "نوبن" که کوهیست بین نور و کجور و نیما خاطرهاش از این کوه را در "افسانه" چنین بیان کرده: یاد دارم شبی...
-
در فصل سرد عمر/ مهدی عاطفراد
جمعه 30 شهریور 1397 20:44
در فصل سرد عمر تنها در سرازیری در کورهراه هستی پر افت و خیز خود با گامهای خسته و لرزان بر برگهای زرد پاییزی پر از افسوس و حسرت راه میرفتم و خش و خش خاطرات زخمی و خشکیدهی پاییز در گوشم نوایی داشت حزنانگیز آهنگ "بدرود، ای جوانی" قوامی را آرام و محزون میزدم با سوت در پیش رو فصل زمستان پر از حرمان فصل سکوت...
-
کارهای سخت / الهام نوبخت
دوشنبه 26 شهریور 1397 08:39
همیشه کارهای سخت کردهام: شبیهِ از میانِ سنگ بهانتظار رویش جوانه بودنم؛ میان راههای تنگ بهانتظار معبری فراخ بودنم؛ میان آبهای نفرت و مفارقت غریق موجهای عشق بودنم؛ و بیش ازین همین شبیهِ هیچکس نبودنم.
-
اخم / هومن گلهو
یکشنبه 25 شهریور 1397 19:38
من اخم کردم آیینه خندید من خنده کردم آیینه اخمید! آیینه وزن فعلها را خوب فهمید. #هومن_گلهو @h_golhoo
-
نو خسروانی / امیر دادویی
یکشنبه 25 شهریور 1397 19:35
گاهی از زندگی هراسم نیست گاه چشم تو..آه چشم تو چکنم نازنین...حواسم نیست امیردادویی