-
پرویز ناتل خانلری
چهارشنبه 9 مهر 1399 20:33
در اسفند ۱۲۹۲ در تهران به دنیا آمد. خانوادهاش مازندرانی بودند و در عصر قاجار مشاغل دیوانی داشتند. جدش میرزا خانلرخان، و پدرش ابوالحسنخان اعتصامالملک، کارمند وزارت امورخارجه بودند. به نظر میرسد که علاقه به ادبیات را پدر در او برانگیخته و از راه کتابخانهی پدر کتابخوان شده باشد. در مدرسه سنلویی و در مدرسه امریکایی...
-
نمونه های شعر دیروز برای تبرک
چهارشنبه 9 مهر 1399 20:32
حلاج / منوچهر آتشی حلاج انگور بود پس از درخت دارش چیدند تا وعدهاش شراب فراهم شود تاریخ عشق و شورش اندیشه را در عصر جهل هار ... عینالقضات سیب سرخ جوانی بود پس از درخت دارش چیدند تا قصهی گناه - آمیزش تلخی و شیرینی - در چرخههای شعر بگردد... تا ما امروز نیز با هر فشار ماشه حلاج و عینالقضاتها مانند برگ پاییزی از...
-
ابراز / غاده السمان
چهارشنبه 9 مهر 1399 20:31
@literature9 **** لو کنت تدری کمْ أحبکَ .. لصارتْ شفتاکَ الإبتسامة .. وعیناک الفجر ..!! ------------------------ اگر میدانستی چقدر دوستت دارم.. لبانت به تبسم بدل میشدند.. و چشمانت به سپیدهدم ... #غاده_السمان
-
سه شعر از علی رضا راهب
شنبه 5 مهر 1399 08:00
دلقک پدر بار ها گفته بود که غربت از پشت همین دیوار آغازمی شود و اتوبوس پس از خوابی عمیق مرا در شهری غریبه پیاده کرده است غربت و تنهایی عمیق می شود آرزو می کنم ای کاش این گربه زبان ما را می دانست این احساس شبانه ی دلقک خسته است وقتی همه رفته اند نزد آینه در دلیجان تنهایی اش رنگ خنده های تماشاگران را از چهره اش پاک می...
-
دوار / محمد ابرغانی
شنبه 5 مهر 1399 06:38
گاهی که ناچار چشمم به تقویمی که در میزم می افتد بیهودگی را مثل خونی در رگانم حس می کنم از عمق جانم بیهودگی همچون دواری در سر من یعنی تلاش من ندارد ره به جایی
-
شادخواری/ مرتضی دلاوری
شنبه 5 مهر 1399 06:33
هیچ تضمینی برای شادخواری نیست شیر یا خط می کند اندوه
-
شعر ناب / اقبال مظفری
جمعه 4 مهر 1399 19:46
در سوگ زنده یاد، #کیومرث_مؤیدی در هوار ظلمتِ شبهای دشمنخوی ِ قیراندود چون شهابی بود در پیِ روزانِ ابری آفتابی بود پاک چون آئینه، روشن همچو گوهر در لطافت همچو باران، در زلالی قطره آبی بود آهویی دلخسته از جنگ و گریزِ دائمِ صیاد با دلی ناشاد تشنه بود اما در سوادِ سردِ چشم اندازِ غمگشینش سرابی بود یکه و تنها میکشید...
-
باران / سید علی میر افضلی
جمعه 4 مهر 1399 19:45
باران شوم به شکل گلی روی گونه ات آهنگ عاشقانه شوم در پرده های نازک رویا ببارمت! #سید_علی_میرافضلی #کارنامه_تبر #شعر_رفسنجان @an_o_an
-
دهکده ی بازی! / علی رضا طبایی
جمعه 4 مهر 1399 19:44
دانسته ام!... ـ اگرچه بسی دیر است اندیشه، ناگزیر است دانستم این سیاهه ی ناهمگون آن متن ناگزیر است باید گرفت خواند به خاطر سپرد اجرا کرد! بیهوده بود آن همه سرکوفتن به سردی دیوار زخمیست پنجه های من و گونه های پنجره هایی که تا همیشه و امروز بسته اند! و این کفشهای عاریتی نیز با آن که آهنیست، ولی پیر و خسته اند!...
-
پاییزانه / محمدعلی شاکری یکتا
جمعه 4 مهر 1399 19:43
* از تن درخت چکّه می کند رنگ و رنگ و رنگ. حسّ تازه ای می زند به شاخه سنگ برگ و برگ و برگ آتشی زبانه می کشد در انتهای آسمان برق می زند نگاه مردمان خنده می کند زمین ذوق می کند کبوتری روی بام خانه ای ساکت است و صبر می کند که : آب و دانه ای. چشم من، خیال می کنم پُر از پرنده است پیچ می خورند و باز می شوند دسته های سار ابرِ...
-
طرح / حسن اسدی
جمعه 4 مهر 1399 19:43
رگان سرخ صدایم زخشم می ترکند چودرزلال هزارآبگینه می بینم که دررگان پلاسیده ی سپیده دمان به جای خنده ی نور سیاهگریه ی شب.بی قرارمی رقصد ودرحریم چمن به جای شاهدآلاله .خارمی رقصد # شبدیز
-
سه گانی / خاطره فروزان
جمعه 4 مهر 1399 19:38
مردابها بی داستانند؛ رودی که در جریان خود دلشوره دارد، اسطوره دارد. #خاطره_فروزان
-
تضمین / محمد رضا راثی پور
جمعه 4 مهر 1399 19:18
می گفت رهنما هر خشت این عمارت و تالار و سرسرا چون برگهای دفتر تاریخ ناظر به اتفاق بزرگی بود: ایام بار عام و ملاقات چاکران، احصاء مالیات ولایات ابراز چاپلوسی اشراف و شاعران! ای بس هراس توطئه از خواب می پراند چشمی که جز اطاعت و کرنش ندیده بود بیهوده می شتافت بدنبال قرص خواب! تسکین این هراس گلوی بریده بود! گفتم که این...
-
هم زیستی هنرمند با زیست اجتماعی و زیست فکری / عابدین پاپی
جمعه 4 مهر 1399 18:54
مقوله ی جهان هستی یک مقوله ی هم زیست محور است و به قول معروف : کبوتر با کبوتر باز با باز/ کند همجنس با همجنس پروازو این مفاهمه ی هم زیستی در همه ی موجودات مشهود است اما در موجودی به نام انسان به معنای عام و به طور خاص درانسان هنرمند محسوس تر به دید می آید . بنابراین همچنانکه برای هر موجودی هم زیستی زیست اجتماعی و زیست...
-
جلسات ادبی مسجد ضرار هستند / بیسوادها ادبیات تدریس میکنند/ علی رضا راهب
جمعه 4 مهر 1399 10:43
علیرضا راهب (شاعر) در رابطه با انجمن ادبی «ونداد»، به خبرنگار ایلنا گفت: این انجمن یک انجمن مردمنهاد است. انجمن ادبی ونداد، شامل جلساتی است که در روزهای جمعه، ساعت سه بعدازظهر در کافه کتاب تشکیل میشود. بحثهایی که در این انجمن مطرح میشود؛ مجموعهای از کنشهای فرهنگی و هنری است. او ادامه داد: سنتی که در جلسات شعر...
-
عشق پاره وقت / علی رضا راهب
جمعه 4 مهر 1399 10:27
کتاب شعر دیگر راهب «عشق پاره وقت» بوده که در ۱۳۹۳ خورشیدی توسط انتشارات نیماژ منتشر شده است. شاعر در این کتاب می سراید: مرگ می تواند ادامه آواز من باشد که سالیان کنار آتش چوپان ها بر لب البرز گرم می شود… نترس بومیان می گویند، درختی که تبر نخورد ثمرش تلخ می شود! شراب و دشنه بیاور برقص فردا شاید آخرین پرچم زمین رقص گل...
-
درباره علیرضا راهب/ ایرنا
جمعه 4 مهر 1399 10:25
تهران- ایرنا- علیرضا راهب به عنوان شاعر، ترانهسرا و منتقد ادبی شناخته میشود که شاعری تجربهگراست. رویکرد او به زندگی شهری و رخدادهای آن قابل توجه است و در ماهیت ایدههای شعرش بیشتر جسارت در بیان احساس و عواطف در قبال رخدادها و روابط و نقشها بوده که جسورانه و طبیعی بیان شده است. نخستین ویژگی بیتعارفی و صریح بودن او...
-
چه ارزان است جان آدمیزاد/ محمد رضا راثی پور
شنبه 29 شهریور 1399 09:29
شماره پیش از این شماره ویژه نامه ای بود در خصوص مرحوم سیروس مشفقی که بدلیل کرونا درگذشت.شماره در پیش رو نیز ویژه نامه ای بود در باره مرحوم راهب مازندرانی که متاسفانه ایشان نیز بدلیل ابتلا به کرونا درگذشت.و بنده در صدد جمع مطالب از دوستان و اساتید بودم که متاسفانه این بلیه شوم گریبان بنده را نیز گرفت و دو ماه بستری در...
-
یادی از دوست قدیمی جناب راهب مازندرانی / محمد رضا راثی پور
یکشنبه 23 شهریور 1399 06:02
با مرحوم راهب از طریق انجمن ادبی دانشگاه آزاد تبریز آشنا شدم که تقریبا سمت مجری و گرداننده این انجمن را به همراه آقای دادور داشت. شاعری بی پروا و جدی با لحنی قاطع و بیانی گیرا که با دکلمه افسون کننده اش هر شعر سست و ضعیف را در گوش مستمع شاهکاری می کرد.از لحاظ زبان بیشتر تحت تاثیر احمد شاملو بود و با موج ادبی آن زمان...
-
توهم کرونایی / سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 23 شهریور 1399 06:01
مرد جوان عبوس و هراسان داخل که می شود شتابزده می گوید: "وقتی که من درون ژل و الکل دست و دهان و پا و سرم را می شستم حس می کنم خیال دبنگم دزدانه رفته است و خودش را توی دهان یک زن زیبا پرتاب کرده ست حس میکنم دهان زن زیبا با آن ادا و نازکی کارکشته اش خندان و خوش، خیال خرابم را با بوسه ای که در تب آن ویروس جزغاله می...
-
رفتگان / حسینی
یکشنبه 23 شهریور 1399 05:53
علیرضا راهب هم به رفتگان پیوست حضور سرشار اش خاستگاه خاطره شد بسا کاز اویم خاطر به نکته خرم بود بسا کاز اویم خاطر پر از مخاطره شد نبود عمر اش چندان که خوف مرگ رود و لیک رفت بر او نیز و کار یکسره شد به ما رسید از آن شور و ذوقها حرمان از آن صفاش که مصروف در مناظره شد جهان که راهب از آن رفت بیشتر شب شد گرفت غم بالا...
-
شیخ صنعانی ترین / امیر دادویی
یکشنبه 23 شهریور 1399 05:44
تا شب دلتنگی و اندوهِ لیلا بردهاند حسنِ یوسفها ترا سمت زلیخا بردهاند خندۀ خورشید را از دستهای پنجره ابرها، این روزها با یک بفرما بردهاند ناسزاها تا سرآغازِ سجلّم میرسند آه، ابراهیم را با خود تبرها بردهاند شیخِ صنعانیترین ترکیبِ شعرم بودهام واژههایم را پریزادانِ ترسا بردهاند حرفهای تو امامِ این جماعت...
-
دانه دانه / سید مرتضی معراجی
یکشنبه 23 شهریور 1399 05:42
دانه دانه گرم گرم پشت پرده پشت در پشت شیشه پنجره روی برگ و بوته ها پشت باد روی بید از سپهر بر چمن ابر قطره قطره پاک می چکد روی گونه های خاک یک روند و بی صدا مثل گریه های من #معراجیـسیدمرتضی @walehane
-
مکالمه / سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 23 شهریور 1399 05:42
درخت گفت به رود: صدات گوش خراش است همیشه نعره زنان می دوی به سوی خلاء همیشه شوق رسیدن به آب های بزرگ تو را به کام خودآزاری و شتاب می ریزد من این شتاب و فغان تو را نمی فهمم صبور و آهسته. و رود پاسخ داد: کنار مانده ای حال ما نمی فهمی. اگر مسیر تو هم سوی آفتاب این سان پر افت و خیز و سرازیر و سنگلاخی بود اگر تو هم سر و تن...
-
عین خیال آینه ها / سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 23 شهریور 1399 05:35
می آیی عین خیال آینه ها واقعی و گرم در باز می شود. وارد که می شوی رقص سکوت می شکفد در دهان تو لبخنده ی سلام و زمزمه ی ناز چیزی میان حرف و صدا می پیچد توی دهان من چیزی که مست تابش ناز است چیزی که طعم خنده ی ایجاز است و بوسه های تو با شور بی مهار جهان را از عشق و اشتیاق مواج می کنند می آیی. بوی تو در هوای آینه پیچیده....
-
همرکاب/ محمد جلیل مظفری
یکشنبه 23 شهریور 1399 05:35
وقتی که با سپیدهدمان همرکاب شد در شرق دور همسفر آفتاب شد تابید، صبح سر زد از آفاقِ دوردست خندید، قند در دل آئینه آب شد هر غنچهای که بر سر راهش دهان گشود از شرم سر فکند و ز خجلت گلاب شد صد باغ تاک بر سر راهش جوانه زد صد خوشه رَز به شوق لبانش شراب شد پیچید باد در گرهِ گیسوان او چون گردباد دستخوش پیچ و تاب شد مارا چه...
-
توضیح
یکشنبه 2 شهریور 1399 06:12
بدلیل ابتلا به کرونا و بستری در بیمارستان این ماه شرمنده از پست شماره جدید خواهم شد.
-
در قرنطینه/ مهدی عاطفراد
دوشنبه 30 تیر 1399 20:54
در قرنطینه غریبانه به تنهایی میاندیشم و به رنجی که بشر میبرد از غربت زجرآور خود . ما در این گوشهی منظومهی خورشیدی بر زمینی که پر است از آدم در میان همهی آدمها چه غریبیم و چه تنها! و چه این تنهایی دلگیر است! ما در این گوشهی زندان جهان محکومیم که بسی بیشتر از طاقت و ظرفیت خود بار هستی را بر دوش کشیم زیر آن له...
-
رنگهای تابلوهای شعر نیمایوشیج/ مهدی عاطفراد
دوشنبه 30 تیر 1399 20:52
دشت از گل شده هفترنگه (افسانه) به جز رنگهای سفید و سیاه که رنگهای غالب در تابلوهای شعری نیما یوشیج هستند، رنگهای دیگری هم در این تابلوها دیده میشوند- رنگهای روشنی که به این تابلوها جلوه و جلایی جذاب و چشماندازی باصفا بخشیدهاند، به ویژه رنگهای زرد و طلایی و قرمز و سبز و نیلی و کبود. نیما در بعضی از شعرهایش دربارهی...
-
▫️گفتوشنود با #فروغ_فرخزاد مجلهی آرش، شمارهی اول، دورهی دوم
چهارشنبه 4 تیر 1399 20:02
@literature9 غیر از نیما خیلیها مرا افسون کردند. مثلاً شاملو... او از لحاظ سلیقههای شعری و احساسات من، نزدیکترین شاعر است. وقتی که «شعری که زندگیست» را خواندم متوجه شدم که امکانات زبان فارسی خیلی زیاد است. این خاصیت را در زبان فارسی کشف کردم که میشود ساده حرف زد. حتا سادهتر از «شعری که زندگیست». یعنی به همین...