-
ایرج میرزا /@Ancient_factt
سهشنبه 22 اسفند 1402 16:35
مروری گذرا بر زندگی و اندیشههای ایرجمیرزا شاهزاده ایرجمیرزا در سال 1253 در تبریز به دنیا آمد. پدر و پدربزرگش هر دو شاعر بودند و ایرج طبع شعری خویش را از آنها به ارث برد. ایرجمیرزا فارسی، عربی و فرانسوی را در تبریز آموخت. وی در شانزدهسالگی ازدواج کرد و سه سال از ازدواجش نگذشته بود که پدر و همسرش را از دست داد. سپس...
-
بار زنگین / محمد رضا راثی پور
دوشنبه 21 اسفند 1402 14:53
سال 1402 هم با تمام مصایب و مضایقش به پایان رسید و طلایه های سال نو در حال دیده شدن است.سالی که بدلایل اقتصادی و سیاسی ، خواه ناخواه آبستن اتفاقاتی نا خوشایند است.بدلیل سنگینی اضطراب و دلشوره ای که باعث مشغله خاطر و تشویش وقت قاطبه ی مردمیست که دستشان از رانتها و زد و بندهای مالی و باندی خالیست دل و دماغی برای کسی نمی...
-
کو تشنگی.../ علی رضا طبایی
دوشنبه 7 اسفند 1402 16:36
بر من چه رفته، کیست که معنا کند مرا در من، مرا شناخته، پیدا کند مرا سردرگمی است... گم شدهام من، گره گره کو آن کلام معجزه... تا وا کند مرا مرداب خوابمرگی و تالابی از سکون کو تشنگی... که جاری دریا کند مرا تنها صدا... صداست که میماند و کجاست آن حنجره که تندر آوا کند مرا هر لحظهام به چهره نقابی زند زمان ناچار، تا به...
-
ماندگارترین ترانههای ایرانی در یک کتاب
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:58
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مجموعه ترانه «عشق تو نمیمیرد» دربرگیرنده ۲۴ ترانه از علیرضا طبایی، شاعر و ترانهسرای پیشکسوت است که در فاصله سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۲ سروده شده و توسط شماری از خوانندگان مشهور موسیقی پاپ ایرانی به اجرا درآمدهاند. طبایی، زمانی به عرصه ترانهسرایی وارد شد که ترانه یا به اصطلاح...
-
دنج / شاهرخ تندرو صالح
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:56
در دنج سوگ صدای سایه سلامی به رنگ و بوی غبار خمیده سروِ نگون صدای زخمی اعماق و طعم منتشر تاریکی و مرگ خنده زنان،رنگ رنگ پرچم ما کجا بایستم وُ های های گریه کنم؟ کجا بایستم اسماعیل؟! کجا بایستم ؟امید!حضرت اخوان خوئی نمرده، نه !دقمرگ شد ! و بامداد و سرو سیمینا بگوسیاوش کسرایی بگو محمد مختاری جناب جعفر پوینده بود بهار...
-
و اکنون عشق / مرتضی نور بخش
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:49
با من چه کرده ای چه در من خلق کرده ای که هر چه میکوشم خود را زندگی کنم انگار بی تو نمیشود چه کرده ای که لبخند تو نگاه تو صدای تو رفیق خیالم شده است گنجینه ای از تو در خیالم به یادگار مانده است که هر روز و هر ثانیه تازه تر میشود چه با دلم کرده ای که لحظه ای یادت از خیالم جدا نمیگردد… #مرتضی_نوربخش_م_نگاه برشی از نوشته...
-
در باب خودکشی/ محسن الوان ساز
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:48
در مورد خودکشی دیدگاههای مثبت و منفی فراوانی وجود دارد. روانشناسان به طور خلاصه خودکشی را راهحلی قطعی برای مشکلی موقت میدانند و استدلال میکنند انتخابی که به حذف انتخابهای آینده منتهی شود، نمیتواند به عنوان گزینهای مناسب در تصمیمگیری مورد استفاده قرار گیرد. دیدگاههای مثبت از جانب فیلسوفانی نظیر نیچه، شوپنهاور،...
-
نیمایی / اقبال مظفری
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:38
در پس دیوارهای شب میشکند بغض سیاه کسی که سینهاش مدفن آوازهای قدیمیست میخواند با صدای خستهٔ مجروح "مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازهتر کن..." در طنین این صدا پرندهایست که هر شب در قفسی تنگ و تار از این شاخه به آن شاخه میپرد باز صدا میخواند با طنینی از ملال "زآهِ شرر بار این قفس را بر شکن و زیر و...
-
رباعی ها / جواد روستا
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:37
با رفتن تو چقدر، از من پَر زد انگار طراوت از رَگم دلخون رفت این باغچه شد قفسقفس آزادی از باطنِ تو فرشتهای بیرون رفت تلخاست بهنامزندگی خُرد شدن انگار که جاده باز عابر بکُشد ما را نه زمانه 'جامعه' ویران کرد این جامعه را خدای شاعر بکشد باید که مُسَبّبین مجازات شوند باید که از اُسطُقُس جهان برگردد ذرّات تنم فقط...
-
نامهای به ابراهیم گلستان با دست خط فروغ/ @literature9
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:34
قربانت بروم. دوستت دارم، دوستت دارم. دلم میخواهد چشمهایم را روی هم بگذارم و وقتی بازشان میکنم پهلوی تو باشم. دلم میخواهد ببوسمت. آنقدر ببوسمت که تشنگیام تمام شود. تنم به یادت بیدار میشود. نامهات را که میخواندم یکوقت متوجه شدم که دارم بلندبلند باهات حرف میزنم. مثل دیوانهها! انگار که تو اینجا بودی. در برقِ...
-
دیوار و پنجره /سعید سلطانی طارمی
دوشنبه 7 اسفند 1402 15:34
دیوار، مایوس وار پنجره را گفت: «آن سالها بهار که می آمد مرغان سپیدههای مرا پر میکردند از عاشقانهها و تو مدام می خندیدی و آن زن جوان با چشمهای سبز از تو به کوه و دشت جوانی میزد حالا گویی هزارهی ظلمات توفان جنک از من گذشته است و بهاری نیامده آواز عاشقانهی مرغان در یاس سرد و یائسهای مردهست.» البته پنجره گرفته و...
-
نو رباعی / جلیل صفر بیگی
یکشنبه 6 اسفند 1402 16:27
موهات قشنگ از وسط باز شده مانند کتاب قصه ای بر پایم #واران #نورباعی @js313
-
درین دیار همقفساناند…/ محسن صلاحی راد
یکشنبه 6 اسفند 1402 16:24
کس دیدی از زغن به همه عمرِ خود زغنتر؟ در گوشههای جیغِ دو چشمش هر صبح یک مشت جنده ریخته حتی سلام کردنش از بویِ جندهخانه عفنتر.
-
نیمی طنز و نیمی جدی / محمد رضا راثی پور
یکشنبه 6 اسفند 1402 06:52
بگذرد این قصه ای که دایه ی نادان خواند به گوش چموش ما که بخوابیم دیو نمی میرد و فرشته نیاید ما همه بازیچه فریب سرابیم! از همه اسباب ساحری که چو افیون روح و روان را کشد به معرض تسخیر قدر نفوذ کلام و جادوی الفاظ هیچکدامش نداشت اینهمه تاثیر آنکه بزک کرد دیو را چو فرشته دیده خوش باور و توهم ما بود چهره منجی به ماه ، نقش...
-
واقعه /سعید سلطانی طارمی
یکشنبه 6 اسفند 1402 06:51
بیدار شد مثل همیشه صبح سلامش گفت وقتی صداش کردند لبخند زد و رفت آنقدر نوجوان آنقدر جیب تجربهاش کوچک بود که خوابهای ناشی و شیرینش از وسعت خشونت دیوارهای کور فرماندهان بی عصب و احساس انگشت بیارادهی جوخه فرمان خشک و خونی آتش چیزی نمی شناخت ناچار استاد و تکیه داد به دیوار لبخند زد به صبح ناگه صدای آتش پیجید و گُر...
-
خشت / محمد رضا راثی پور
دوشنبه 30 بهمن 1402 16:58
با شانه هایی بی تفاوت لاشه ی یکروز بی تشویش را تشییع می کردیم تسکین اندوهانمان ، نسیان! تا دور دست شب ، خیابانی که با ما راه می آمد در بی شمار از آگهی ها و علامتها شناور بود زرد و بنفش و قرمز و آبی هر رنگ پیغامی مکرر بود این حاوی اخطار آن حاکی از هشدار هر چند گام رهگذاران شتاب آلود لالایی تکرار را می خواند من مطمئن...
-
آتش / احسان پرسا
دوشنبه 30 بهمن 1402 11:19
رهگذر داشت به لب سیگاری؛ گفت: آتش داری؟ من اشاره به دلم کردم و گفتم: آری.
-
بی صدا / علی رضا رجب علی زاده
دوشنبه 30 بهمن 1402 11:16
تا نگیرد از حریم چشم ماهی، خواب تن به آبِ برکه خواهد زد بیصدا، " مهتاب "!
-
بوسیدن / توکل بیلویردی
دوشنبه 30 بهمن 1402 10:56
به بوسیدن نیاید کار ، این را من نمی گویم هزاران پیر دور و دیر می گویند هزاران پیر دورادور به پوسیدن بر آید کار تصور کن که از جسم خراب تو پدید آید حیاتی نو جهانی ، چیزهایی نو نمی دانی ،نمی فهمی که نادانی و بی حاصل
-
خیالهای من/ مهدی عاطفراد
دوشنبه 30 بهمن 1402 09:00
من از اهالی محلهی قدیمی خیالبافیام محلهای وسیع و دلگشا و ساکنان باصفا و سادهاش همه چه مهربان و باوفا پر از صداقت و صمیمت بدون شیله پیله و ریا تمامشان هم اهل دل، هم اهل حال تمام ساکنان این محله، خوشخیال و پرورندهی هزارها هزار ایدهآل خیالها و ایدهآلهای خوب خیالها و ایدهآلهای روشن امیدآفرین خیالها و...
-
نگاهی به اندوهناک شب/ مهدی عاطفراد
دوشنبه 30 بهمن 1402 08:58
بیشتر عمر نیما در کشمکش با موجهای سرکش مخالف و بازدارنده گذشت- موجهایی که با او در تنش و چالش بودند، از هر سو بر او هجوم میآوردند و درگیر پیچوتابهای درهمشکنندهاش میکردند، موجهایی که او را از اینکه به ساحل امن آرامش و آسایش برسد، بازمیداشتند و پس میراندند، موجهایی که همیشه او را در حال تلاطم نگهمیداشتند و...
-
ناوالنی / محمد ابرغانی
یکشنبه 29 بهمن 1402 20:52
همیشه گفته ام و تا همیشه می گویم که دیکتاتور فقط از ضعف خویش ، خواهد خورد در آن زمان که گمان می کند که پشت حریف رسانده است به خاک حریف بر می خیزد مگر به هم بزند بازی دروغین را همیشه گفته ام و تا همیشه می گویم که عهد عهد ناوالنیست کسی به کهنه ی پوتین تفی نیندازد
-
سرود کهنه / هوشنگ چالنگی
یکشنبه 29 بهمن 1402 20:36
اینک دوباره من خود را قرار میدهم آهسته در کوچه- در برودت- در باران همچو گیاه کوچک خمیازه که از دهان پر گس من در باد اینک دوباره شب با آنهمه سخاوت بیپایان مانند یک رفیق فروتن با من به سازش و مدارا و من سرود کهنه خود را که یک سرود ساده و تکراریست در گوش او به زمزمه میخوانم ..... ای شب ای اگه از تمامی اندوهم من از...
-
کودک کار / فلور نساجی
یکشنبه 22 بهمن 1402 09:47
خندید به حال و روز بازار؛ یک شاخهی گل به سمتم آورد، با دست سیاه، کودک کار **... #فلور_نساجی ╭━═━⊰
-
غمناک / لیلا پور حسین
یکشنبه 22 بهمن 1402 09:47
باید از عشق فرو شویم دست قصهام غمناک است ظرف از جای ترک خورده شکست *** #لیلا_پورحسین ╭━═━⊰
-
دلتنگی / محمد علی شاکری یکتا
یکشنبه 22 بهمن 1402 09:44
*** در آخرین شکفتن طوفان روح مدیترانه به اعماق آب رفت. میان خلوت بندرگاه تمام خستگی دریا بر دوش زورق شکسته ی تنهاست که زیر نم نم باران نیمه شب دلتنگ موج های خروشان است. ** محمدعلی شاکری یکتا
-
مغازله / غاده السمان
یکشنبه 22 بهمن 1402 09:42
نسینی الدنیا نسینی العالم کاری کن که دنیا و تمام جهان را فراموش کنم دوبنی حبیبی من را در آتش عشقت بسوزان وسبنی اقلک احلى کلام بگذار قشنگترین جملات را برایت بخوانم لو الف الدنیا لو الف العالم اگر تمام دنیا و جهان را بگردم مش ممکن زی غرامک انت الاقی غرام امکان ندارد عشقی همچون عشق تو پیدا کنم لو اقلک انی بحبک هر چه قدر...
-
قصه / سکندر حسینی
شنبه 21 بهمن 1402 18:28
این قصه از سواحل آمو شروع شد با کوچ دستههای پرستو شروع شد ناگاه در مسیر قریبالوقوع مرگ تنها گذشته ثانیهای از شروع مرگ وقتی که ریخت قطره خون در میان خاک دیدم که رخنه کرده جنون در میان خاک این است شهر خسته و دنیای مردگان با من خوش آمدی به تماشای مردگان غیر از کلاغ پیر نماندهست یک نشان شهر من است خلوت متروکه جهان...
-
سنگ / علی فرزانه موحد
شنبه 21 بهمن 1402 18:27
داد از تو ای زمانه رندِ ستمفروش ای کاسبِ نشاط، خریدارِ غمفروش قصابِ مستِ تیغ به دستِ امامکش مداح پَستِ سکهپرستِ حرمفروش درویشپوش، تاجرِ اذکار ذات حق پیشانیِ خدانشناسِ ورمفروش بازار داغِ «نیست به قرآن تمام شد» انباردارِ محتکرانِ قسمفروش قاضی شریحِ رشوهبگیرِ حدیثساز مسندنشینِ محکمه متهمفروش ماندم چگونه...
-
غلط / سمانه کهربائیان
شنبه 21 بهمن 1402 18:27
ای نحوه مواجههات با جهان غلط نقش تو در حوادث این داستان غلط ای کاملاً تصورت از خویشتن خطا وای غالباً توقعت از دیگران غلط چیزی مخواه و حرمت خود را نگاه دار تا کس نگیرد از تو در این امتحان غلط ای بر گرفته بار گرانی به دوش خویش تخمینت از گرانی بار گران غلط وای پیشبینیات ز بد و نیک روزگار با آنهمه محاسبه یک در میان...