-
کجاست آن صدا ؟ / محمود کیانوش
سهشنبه 30 دی 1399 08:14
شعر بلند «کجاست آن صدا؟» را با یاد همۀ شاعران هموطنِ همعصرِ آشنا با دل و ذهنم، از آن جمله سوفکل، کنستانتین کاوافی، یورگوس سِفِریس، اوپانیشادیون، رابیندرانات تاگور، گوته، راینر ماریا ریلکه، ابوالعلاء معرّی، خوآن رامون خیمه نز، آنتونیو ماچادو، گارسیا لورکا، پابلو نرودا، اوکتاویو پاز، ناظم حکمت، دانته، سالواتوره...
-
چراغ آوردم/ مهدی عاطفراد
سهشنبه 30 دی 1399 08:04
[به یاد فروغ فرخزاد] چراغ آوردم چراغ همدلی، ای مهربانترین همراه! که در کرانهی تاریک رازهای شبانه به سوی صبحدم سرنوشت در سفری در آرزوی رهایی و از نهایت اندوه خویش میگذری به جستوجوی مسرت. چراغ آوردم چراغ شبشکن و ظلمتافکن الفت چراغ مهر و رفاقت که بر فروزیاش، ای یار! با فروغ نگاه همیشه بیدارت و راه بگشایی به...
-
شش موضوع بنیادین شعر نیما یوشیج/ مهدی عاطفراد
سهشنبه 30 دی 1399 07:44
در شعر نیما چند موضوع بنیادین است که هر یک از آنها در بعضی از شعرهای کوتاه و نیمه بلندش مطرح و بهتدریج پرورده و پخته شده تا اینکه سرانجام در یکی از شعرهای بلندش بهکمال بیان شده و شکل کامل و نهایی خود را پیدا کرده است. نیما شاعری اندیشمند و آرمانگرا بود که ذهنی سرشار از دردها، دغدغهها، آرمانها و اندیشههای اجتماعی...
-
محمود کیانوش. (1399-1313 ) شاعر، نویسنده، منتقد و مترجم / سعید سلطانی طارمی
چهارشنبه 24 دی 1399 15:30
او پس از 86 سال اندیشه در چرایی زندگی انسان و چیستی شاعرانه ی هستی، روز 23 دیماه 1399 در یکی از بیمارستان های لندن چشم از جهان فرو بست و جهان را به جهان خواران واگذاشت تا بر ویرانه های زیست بوم انسان دست افشانی کنند. من محمود کیانوش را با ترجمه ی منظومه ی "بازگشت به زادبوم" امه سزر شاعر سیاه پوست مارتینیکی...
-
نگاهی به رباعیات نیمایی ایرج زبردست / فیض شریفی
شنبه 20 دی 1399 20:43
نیما میگوید: *چو رنج کهن گفتنم اندکیست* *کهن گفتن و آب خوردن یکی ست* شاید این سخن برای آنهایی که شعر نیمایی را نمیشناسند مبالغهآمیز باشد، چرا که تصور بعضی افراد از شعر نیمایی فراغت از تساوی مصراعهاست و این ذهنیت را در مردم ایجاد کرده که پلکانی کردن مصراعها از سر تفنّن صورت گرفته است. مسألهی بعدی این است که حتی...
-
اینک آخرالزبان / محمد آزرم
شنبه 20 دی 1399 20:35
یک همین اول بگویم که در گفتن “آخرالزبان”، دلش را داریم و به کام نمی کشیم و می گشاییم و نمی بندیمش؛ به چیزها می دهیم و درنمی کشیم و می ریزیمش؛ به دستور می دهیم و از او می گیریم و می زبانیمش؛ تا برسانانیمش به زبانیت. زبانیت که با شیوع جنون زبان، بار دیگر شعر را مسالهساز ادبیات و زبان را از دیوانگی خودش اشباع کرد، و با...
-
ادبیات برای سرگرمی نیست / گفتگو با دکتر بهرام مقدادی /علی عظیمی نژادان
شنبه 20 دی 1399 20:30
مقدمه:دکتر بهرام مقدادی (متولد ۱۳۱۹ در رشت) در زمره جدی ترین منتقدان ادبی و استادان رشته زبان و ادبیات انگلیسی در ایران است.او نخستین کسی در ایران محسوب می شود که از دانشگاه معتبری مانند دانشگاه کلمبیا نیویورک،دکترای زبان و ادبیات انگلیسی دریافت کرده است.وی از سال ۱۳۴۸ تا میانه دهه ۸۰ شمسی در دانشگاههای مختلف ایران از...
-
از روح تنهای تن ها / فریبا یوسفی / حسن صنوبری
شنبه 20 دی 1399 20:24
شناسنامه "تا روح تنهای تنها" کتاب تازه منتشر شده ی خانم فریبا یوسفی، شاعر غزلسرای تهرانی است. ناشرش، انتشارات سوره ی مهر است. کتاب 36 شعر دارد که 2 تای آن مسمط مسدس، سه تایش دوبیتی پیوسته و 31 تایش هم غزل است. کتاب قبلی خانم یوسفی "حالا تو" نام داشت که دوسال پیش (1388) توسط نشر تکا منتشر شده بود که...
-
تخیل و بیان فعال هنری / ارمغان بهداروند
شنبه 20 دی 1399 20:14
عنوان شعر اول : وسع وسعم اگر می رسید از سر ایوان سوی هرآنجا که شعله های خصومت اشک بیارد به چشمها کفترهایی پیامشان همه زیتون راهی می کردم وسعم اگر می رسید جای گلوله بر دل مجروح هر که هست مرهم بودم اما دردا غیر نظاره به دود های عداوت غیر سرشکی به چشم هیچ ندارم تا بفرستم به این شراره پر خشم عنوان شعر دوم : گفت همسایه گفت...
-
گذری در گفت ها و گفتگو مندی میخاییل باختین / عابدین پاپی
پنجشنبه 18 دی 1399 19:53
باختین در سال1896در اورل روسیه به دنیا آمد. ازهمان آغاز زندگی با زبان آلمانی و من بعد با زبان های دیگری چون: یونانی، لهستانی و عبری آشنا شد . تحصیلات دانشگاهی خود را در سنت –پترزبوگ در زمینه ی ادبیات آغاز کرد و سپس در ویتبسک به عنوان استاد ادبیات به تدریس مشغول شدند و در همین شهر بودکه با نقاش معروف «شاگال 1 » آشنا...
-
سنگین / محمد رضا راثی پور
پنجشنبه 18 دی 1399 19:22
ای نی ، به یاد نیستان، سر کن نوای حزین را تا بغض حسرت بگیرد ، امشب گلوی زمین را از بی تمیزی زمانه ، نشناخت دیو از سلیمان بی هیچ شبهه پذیرفت، اغوای نقش و نگین را وقتی که تعلیم عیسی بارآورد چون یهودا بهتر که پایان نباشد مهمانی واپسین را از دستبرد ملخها برگی به شاخی نمانده داس دنائت درو کرد اندیشه بر ترین را تیغی اگر تیز...
-
بیا / محمد ابرغانی
پنجشنبه 18 دی 1399 15:18
بیا و همت کن بیا که فاصله ها ر ا ز راه برداریم هنوز در جلوی ما بگستردند چه سیم ها که بر آن رسته است خار فراق هنوز در پس هر سنگر نشانه رفته و ما را گرفته استقبال تفنگهای جفنگ تفنگهای گمراه بیا به برگ زیتون تفنگها را و جنگ ها را ز راه برداریم
-
بارانی /هومن گلهو
سهشنبه 16 دی 1399 20:05
ابریست آسمان حتماً به روی آینه باز اخم کردهای بارانیِ تو من!
-
شمارش / حسن اسدی
سهشنبه 16 دی 1399 14:48
بسکه تصویرخیانت دردل آیینه ی پنداریاران .نقش بسته بسکه باسنگ ریا مینای یکرنگی شکسته لحظه ای که دست گرم دوستداری را گرم بادست محبت می فشارم بیدرنگ ازشدت تردید تک تک انگشت های دست خودرامی شمارم
-
جای پا / اقبال مظفری
شنبه 13 دی 1399 20:51
غریبانه دلگیر مگر چشم آهوست این آه؟ و این لحظۀ مات که در یادِ تقویم، مثلِ دمی جاودانیست همین مانده از روزها، روزگاران: درندشتِ خالی، دلی تنگ و جاپایی از آهویِ بخت بر سبزه و سنگ! #اقبال_مظفری ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دفترِ #بر_مدار_شورش_و_شیدایی...
-
شاعر نیک می داند ذات شعر اعتراض است! / روزنامه اعتماد
شنبه 13 دی 1399 20:48
اما اعتراض او اعتراضی سنجیده و مبتنی بر اندیشه ای ژر ف و سازنده است و با وجود عمیق ترین احساسات انسانی و بار عاطفی و معنوی شعر هایش, راه خود را از خیل شعار پردازان احساساتی و جزم اندیش افراطی از یک سو و خیال بافی های فردگرایانه ی جامعه گریز از سوی دیگر جدا می کند. سیلورستاین هیچ گاه وبه هیچ وجه برآن نیست که عقاید و...
-
شاملو، سیاست، آیدا و..
شنبه 13 دی 1399 08:40
یادداشت تازه خسرو پارسا در باره شاملو از بهترین نوشتههائی است که در باره برخی خصوصیات و روابط شخصی شاملو، نسبت او با سیاست و حزبهای سیاسی، رابطه او و آیدا و.. خواندهام. متنی است با نثری روان، نگاهی واقعنگر، صادقانه و متکی بر اعتماد و دوستی عمیق و شناخت همه جانبه بین او و شاملو، از آن دست که کمتر میان دو انسان شکل...
-
شکنجه / محسن صلاحی راد
پنجشنبه 11 دی 1399 10:41
تو بهجای من: این شکنجه نیست اینکه آفتاب هر سحر طلوع میکند در غروبِ چشمهای من؟ ۳۰ خرداد ۱۳۹۳ t.me/mohsensalahirad
-
فریب خواب / حسن اسدی
پنجشنبه 11 دی 1399 10:39
ما گرسنگان بی شکیب نور بی سبب به نیم قرص نانماه دست پرنیاز بازمیکنیم مااگرنیازمندشوکت قبیله ایم بایدازفریب دلنوازِ خواب بگذریم تابه یاری تمام دست ها درضیافت بزرگ زندگی بگستریم سفره ی طعام هفت رنگ آفتاب را # شبدیز خوانش# آرام
-
فروغ فرخزاد / کانال تحلیل زمانه
چهارشنبه 10 دی 1399 07:47
فروغ فرخزاد در هشتم دیماه سال 1313 از یک پدر تفرشی و مادری کاشانی در تهران به دنیا آمد. او چهارمین فرزند خانواده بود. پدرش مرد سخت گیری بود،در نتیجه فضای خانه برای فروغ که روح آزادی داشت همانند یک قفس بود. در شانزده سالگی به یکی از اقوام مادرش "پرویز شاپور "که یازده سال از او بزرگتر بود، علاقه مند می شود و...
-
آخرین امید / اقبال مظفری
سهشنبه 9 دی 1399 20:27
اگر لحظههامان تهی ماند و دست و دل و دیده خالی شد از عشق غزل، سایهای داشت تغنی، سرشکی وناشاد خنیاگری پیر که گهگاه سرودی به سحر قلم ساز میکرد وزین تنگنای شبِ تیره راهی به آفاق ِ روح و رها ، باز میکرد. ولی سایههایی هنوز از ورای شب و روز در این جا و آن جا به دیده، نمی مینشانند واندوه ناکان و دریا دلانی سرشکی بر این...
-
ستاره / هومن گلهو
سهشنبه 9 دی 1399 20:24
"برای مرگ سیمین بهبهانی" گلی به گوشهٔ جمال آسمان! ستارهای ز کهکشان جدا شد و... -به زیر ابر تیرهای خزید ماه- ستاره بر زمین سرد خورد و مرد. هومن گلهو
-
هر کجا / هومن گلهو
سهشنبه 9 دی 1399 20:20
هر کجا روی: هوا، زمین در مدار بسته: زندگی بر مدار باز: دوربین! هومن گلهو
-
نفرین / هومن گلهو
سهشنبه 9 دی 1399 20:18
ای روزگار پست لاکردار! ای مست ناهنجار! بیزارم از مشی و مرام تو وز ننگ و نام تو این نصفهٔ سیگار آخر هم حرام تو. هومن گلهو
-
طرح / امیر دادویی
سهشنبه 9 دی 1399 20:17
زخمی تر از دیوارهای تخت جمشیدم دردستهای شوم اسکندر من مرگ را در لابلای خنده هاتان خواب میبینم بداهه
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 دی 1399 20:16
G. H: مظفری: #نوخسروانی پیچیده بر تندیس زروان* همچو نیلوفر صد سال تنهایی صد سال خشم و خون و خاکستر * زروان در نوشتههای پهلوی خدای زمان است، دانشمندان پیدایی این عقیده را به دورههای بسیار دور و پیش از زرتشت میرسانند. #محمد_جلیل_مظفری
-
هرز / هومن گلهو
سهشنبه 9 دی 1399 20:15
چیک و چیک و چیک و چیک و چیک... شیر آبِ خانه باز چکّه می کند انبری و واشری و ... هان! درست شد تمام. تیک و تیک و تیک و تیک و تیک... گوهر عزیز عمر را لایِ چرخ دنده های هرزه اش تکّه تکّه می کند روز و شب مدام. مانده ام که هیچ کس چرا فکرِ ساعتِ خراب و هرزِ خانه نیست؟! هومن گلهو
-
نقطه چین / هومن گلهو
سهشنبه 9 دی 1399 11:56
نقطه،نقطه،نقطه چین و نقطه چین ردّ پای توست واژه، واژه؛ سطر،سطرِ شعرِ من فقط همین. هومن گلهو
-
بداهه / امیر دادویی
سهشنبه 9 دی 1399 11:55
آتش گرفته دفتر دانایی این روزهای بی خبری.مردن درخنده های مردم هرجایی
-
طرح / هومن گلهو
سهشنبه 9 دی 1399 11:55
بر دوچرخهٔ لکنته اش نشسته پر غرور نان سنگک برشته سوی خانه می برد مرد آرزوی دختران ایلِ سالهای دور! هومن گلهو